یادداشت سارا کرمانی
1400/5/5
خیلی دوستش داشتم. کتاب مرجع درسی بود در دانشکدهی اقتصاد، به نام اقتصاد سیاسی. مفهومی در این کتاب وجود دارد به اسم « تخریب خلاق». نمیدانم میتوانم خوب بگویم یا نه. چون جا افتادن این مفهوم برای خواننده مستلزم خواندن مثالها و توضیح فراوان است و به جز با خواندن کتاب حاصل نمیشود. اما برداشت من از آن این است که تخریب خلاق وقتی اتفاق میافتد که میپذیری چیزی از بین برود و چیز جدیدی جای آن را بگیرد. مثل آتش گرفتن ققنوس که از خاکستر آن ققنوسی تازه برمیخیزد. مثل وقتی که مشاغل خاصی از رونق میافتند و به جای آن مشاغل جدیدی به وجود میآیند. مثلن با اختراع ماشین بخار بسیاری از مشاغل از دور خارج شدند. تقریبا تمام مشاغل مربوط به حمل و نقل با چهارپایان از رده خارج شدند و به طور قطع، این اختراع به مذاق اهالی این مشاغل خوش نمیآمد. کتاب، در مرحلهی بعد می گوید حالا فرض کنید صاحبان این مشاغل، قدرت هم داشته باشند. و صاحبان انحصار (مونوگارشی) یا الیگارشی (همان انحصار است اما دست چند نفر خاص) باشند. میتوانند با استفاده از اهرمهای فشار جلوی تخریب خلاق را بگیرند. کتاب با ذکر ده ها مثال، در امپراطوریها و کشورهای قدرتمند (از باستان تا معاصر) این پدیده را بررسی، و عوامل موثر بر شکسته شدن سد مقاومت در برابر تخریب خلاق را نشان میدهد. کتاب چند فصل دارد و میتوان هر کدام از فصلها را جداجدا خواند و از آن بهره برد.
8
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.