یادداشت مبینا گل‌صفتان

        دور بودن دنیای آدم‌ها را عشق پر نمی‌کند چه رسد به اینکه آتش سکوت ذره ذره آن نیمچه پیوندی هم که به واسطه‌ای ایجاد شده را از بین ببرد.
داستایفسکی در این کتاب نشان می‌دهد که می‌تواند استادانه فضاسازی کند و ازمعلق کردن ما درون آدم‌ها دست بردارد.
داستان کتاب روایت شوهری‌یست چهل ساله که باعث خودکشی زن شانزده ساله‌اش می‌شود.
همچنان مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها عمیق اند. اصلا داستایفسکی را برای همین عمیق بودنش دوست دارم و ستایش می‌کنم.
فضاسازی آنقدر قوی است که من پس از پایان کتاب احساس می‌کنم سوگوارم. سوگوار آن دختر؟ سوگوار آن رابطه‌ی از ابتدا غلط؟ سوگوار آن شخصیت روی اعصاب قهرمان مرد داستان؟ نمی‌دانم.
اگر مرد زیرزمینی(خود داستایفسکی؟) را دوست داشته اید از این کتاب هم لذت خواهید برد. البته این کتاب کوتاه‌تر است :)
اگر بخواهم به کسی که تازه می‌خواهد داستایفسکی خواندن را شروع کند پیشنهاد کنم، بعد از شب‌های روشن قطعا پیشنهادم همین کتاب است و پس از نازنین، کتاب رنج‌کشیدگان و خوارشدگان.

+مثل همیشه باید استراحت کنم. داستایفسکی خواندن ذهن آدم را خسته می‌کند.
      
144

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.