یادداشت سعید بیگی

        زبان روایت و نثر کتاب خوب و ویراستاری هم خوب است.
داستان از اینجا آغاز می‌شود؛ راوی که یونس نام دارد و دانشجوی دکترا است و درگیر پایان نامۀ دکترای خود ـ که بررسی جامعه‌شناسانۀ علت خودکشی دکتر محسن پارسا است ـ به استقبال مهرداد دوست قدیمیش به فرودگاه مهرآباد می‌رود که از آمریکا می‌آید تا او را به منزل مادرش ببرد... .

قصه جالب و جذّاب است، یعنی چفت و بست خوبی دارد. هر چند بعضی نکات نیاز به توضیح بیشتر دارند، اما نویسنده قصه‌گو است و این کارِ خواننده را آسان‌تر می‌کند و از قصه لذت می‌برد.

این نخستین کتابی است که از آقای مصطفی مستور می خوانم. اگر بخواهم راحت‌تر بگویم؛ قصه را پسندیدم و دلنشین یافتم. گرچه در بعضی فرازها حرف دارم، اما از خواندنش لذت بردم. سپاس آقای مستور!

نکتۀ دیگر اینکه؛ نویسنده «خدا» را گم‌شدۀ بیشتر مردم این روزگار می‌داند و البته در این میان کسانی که تحصیلات بیشتری دارند و از ایمان سنتی و ارثی خانوادۀ خود بیشتر دور شده‌اند، گرفتاری‌ها و دغدغه‌های بسیار بیشتری نسبت به مردم عادی و معمولی دارند.

یعنی با کمی بالا رفتن سطح سواد و تحصیلات، افراد نوعا (و نه همگان) دچار کبر و غرور ناشی از دانا شمردن خود (به قول بعضی از بزرگان توهّم دانایی) شده و به هر چه در گذشته بدان معتقد بوده‌اند، پشت پا زده و کاملا رهایش می‌کنند. 

در حالی که باید سره را از ناسره جدا کرده و بازشناسند و ناخالصی ها را دور بریزند و نکات و مطالب درست را بازیابی کنند.

در نظر اکثر باسوادان جامعه، مردم عادی، خرافه‌گرا و نادان شمرده می‌شوند. در حالی که این گروهِ پرشمار از مردم، با وجود امکانات آسایشی کمتر، معمولا در زندگی آرامشی بیشتر و ژرف‌تر را تجربه می‌کنند و با مسائل و مشکلات؛ رفتار منطقی، بهتر و پذیرنده‌تری دارند.

البته منظور ما نفی کلی این مسئله نیست، یعنی حتما و لزوما مردم عادی ایمان و اعتقاد بهتری ندارند، بلکه در این قشر اعتقاد صاف، پاک و ساده بیشتر مشاهده می‌شود و چه بسا بسیاری از آنان در برابر خرافات آسیب‌پذیرتر و گرفتارتر باشند.

و نکتۀ آخر؛ خداوند از بندگانش بندگی و پذیرش اوامر و عبادت پروردگار را خواسته است نه اجتهاد در برابر دستورات و اوامر خودش. و ما از عاقبتِ بزرگ‌ترین اجتهاد‌کننده در برابر نظرات، دستورات و اوامر الهی ـ یعنی ابلیس ـ آگاهیم و نیاز به توضیح نیست که چه باید بکنیم!

اللهم اهدنا الصراط المستقیم...!
      
945

74

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.