یادداشت

آلیور تویست
        به نام او

🔹الیور تویست دومین رمان چارلز دیکنز، نویسنده بزرگ انگلیسی‌زبان، است. در واقع به‌نوعی اولین رمان جدی‌اش که او را به عنوان نویسنده‌ای جوان و خوش‌آتیه به دیگران شناساند و سنگ‌بنای آثار مهم بعدی‌اش نظیر دیوید کاپرفیلد گذاشت.

🔸من دیکنز را به‌خاطر نگاه انسانی‌اش و احترامی که برای انسان قائل است، دوست دارم، دیکنز طرفدار و حامی اقشار فرودست و مظلوم است و خصم ظالمان و ستمگران. او در قبال مظلومان موضعی شفقت‌آمیز دارد و در قبال ظالمان با طنزی گزنده رویکردی هجوآمیز. طنز دیکنز درجه یک است من در این زمینه هیچ‌کس را در حد و اندازه او نمی‌دانم حتی طنز چخوف هم به گزندگی دیکنز نیست، چخوف هماواره با مطایباتش فضا را تلطیف می‌کند ولی دیکنز اگر به هجویه‌سرایی رو بیاورد به احدی رحم نمی‌کند.

🔸باری الیور تویست با اینکه محصول سالهای جوانی دیکنز است دربردارنده مولفه‌های شخصی اوست، مولفه‌هایی که در آثار بعدی‌اش به‌حد کمال می رسد. داستان پسربچه بی‌سرپرستی که از یتیم‌خانه (که در رمان با زبانی طنزآلود، مخوف توصیف شده) به جامعه فقرزده و سراسر پلشتی لندن می‌آید و اتفاقاتی را از سر می‌گذراند و سر آخر مانند بیشتر رمان‌های کلاسیک رستگار می‌شود.

🔸در مورد ترجمه، تا پیش از این نسخه کاملی از این رمان که ترجمه خوبی هم داشته باشد در دسترس نبود. تا اینکه در سال 1400 ترجمه آقای علیقلیان توسط نشر مرکز به بازار آمد. آقای علیقلیان مترجم محبوب من نیست. نثرش مشکل خاصی ندارد ولی از ملاحت خالی‌ست برای من یکی که خیرالموجودین است. به‌هر رو خواندن این رمان با همین ترجمه را توصیه می کنم.
      
4

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.