یادداشت •°|ܥ݆ܠܥ݆ܠܘ|°•
دیروز
به نام خدا ..چه شاهکاریییی بود ....خارقالعاده بود✨️ این اولین تجربه من از رقص قلم چارلز دیکنز عزیز بود چطوری از یک داستان معمولی انقدر احساس، عشق، نفرت خشم،شادی، صبر و گذشت خلق کرد؟! پیپ شخصیت اصلی داستان بود و به گمانم چون در کودکی در کنار داماد مهربان و باگذشتشون زندگی کرده بود این ویژگی در او رشد پیدا کرده بود و زمانی که درگیر داستان استلا، خانم هاویشام و...بود با اینکه بدی دید گذشت کرد داستان مصداق این سخن هست که میگه: _ هرکسی نیکی بکارد، خوشی درو میکند. _ هرکسی زشتی بکارد، پشیمانی درو میکند. " و هر کسی آنچه را کشت کند، درو خواهد کرد " و پیپ با محبت ها و دستگیری ها و خیری که به این و آن بی هیچ چشمداشتی میرساند در نهایت نیکی درو کرد🥲🤍 حسم بعد از تموم شدن کتاب شبیه این قسمت از شعر سهراب هست که میگه در دل من چیزیست... مثل یک بیشه نور.... مثل خواب دم صبح و چنان بیتابم که دلم میخواهد بدوم تا ته دشت ....برم تا سر کوه دورها آواییست که مرا میخواند🥲🤍
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.