یادداشت منتظرت میمانم روی همان نیمکت چوبی پاییز🍁🖤

آنه، تکرار
        آنه، تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟ وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود پنهان بود. 
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات، از تنهایی معصومانه دست هایت. 
آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت، و در گیرودار ملال آور دوران زندگیت، حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود. 
آنه، اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری. و در آبی بی کران مهربانی ها به پرواز در آوری. 
و اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست. 
در انتظار توست.... 
✨ **آنه شرلی: دختری از جنس رویا و نور** ✨
تصور کن، چشم‌هات رو ببند و خودت رو وسط یه مزرعه‌ی سرسبز و پر از گل‌های وحشی ببین. یه خونه‌ی سفید با شیروانی سبز که انگار از دل قصه‌ها بیرون اومده، درست کنار "کوچه عشاق" با درخت‌های سیبش که تو بهار غرق شکوفه‌ان. اینجا "گرین گیبلز"ـه، جایی که رویاها واقعی میشن و زندگی یه بوم نقاشی بی‌انتهاست. تو این مزرعه، یه دختر مو قرمز با چشمای خاکستری و یه قلب پر از آرزو زندگی می‌کنه: "آنه شرلی"، دختری که با حرف زدن‌هاش، تصوراتش و نگاه متفاوتش به دنیا، همه رو عاشق خودش می‌کنه. آنه عاشق کشف کردن دنیاست، قدم زدن کنار "دریاچه اشک پریان" و غرق شدن تو افسانه‌ها. اون با هر برگ درخت، با هر پرنده و با هر غروب خورشید، یه داستان جدید می‌سازه و زندگی رو یه جشن بی‌انتها می‌بینه.
📚 **داستانی از جنس زندگی و امید** 📚
کتاب "آنه شرلی در گرین گیبلز" فقط یه داستان نیست، یه سفره به دنیای کودکی، به دنیای رویاها و امیدهاست. داستان درباره‌ی دختری یتیمه که به طور اتفاقی به مزرعه‌ی گرین گیبلز فرستاده میشه تا پیش خواهر و برادری به اسم "ماریلا" و "متیو" زندگی کنه. ماریلا یه زن سخت‌گیر و جدیه و متیو یه مرد مهربون و کم حرف. آنه با ورودش به این خونه، همه چیز رو زیر و رو می‌کنه. اون با شیطنت‌هاش، با حرف‌های شیرینش و با قلب پاکش، به ماریلا و متیو یاد میده که چطور دوباره عاشق زندگی بشن.
این داستان، قصه‌ی تلاش آنه برای پیدا کردن جایگاه خودشه، قصه‌ی دوست داشتن و دوست داشته شدن، قصه‌ی یاد گرفتن و بزرگ شدن. آنه با وجود تمام مشکلاتی که سر راهش قرار می‌گیره، هیچ وقت امیدش رو از دست نمیده و همیشه سعی می‌کنه نیمه‌ی پر لیوان رو ببینه.
💖 **عشقی که تا ابد در قلبم موندگاره** 💖
من عاشق این کتابم! عاشق شخصیت آنه، عاشق دنیای رنگارنگش و عاشق درس‌هایی که ازش گرفتم. "آنه شرلی در گرین گیبلز" به من یاد داد که چطور با شادی‌های کوچیک زندگی کنم، چطور رویاپردازی کنم و چطور هیچ وقت امیدم رو از دست ندم. این کتاب یه جواهره که تا ابد در قلبم موندگاره و هر وقت دلم بگیره، دوباره به سراغش میرم تا دوباره غرق بشم تو دنیای جادویی آنه.
      
36

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.