یادداشت محمدامین اکبری
1401/3/31
به نام او اگر بخواهیم از بین آثاری که از شنیتسلر به فارسی ترجمه شده است، بهترین کتاب را انتخاب کنیم، آن کتاب «بازی در سپیدهدم و رؤیا» با ترجمۀ علیاصغر حدّاد است. این کتاب که مشتمل بر دو نوول «بازی در سپیدهدم» و «رؤیا» است، در سال 1389 برای اوّلین بار توسّط انتشارات نیلوفر منتشر شد. هر دو داستان تقریباً همحجم و در حدود صد صفحه و هر دو مربوط به سالهای پایانی عمر شنیتسلر است. بنمایۀ اصلی«بازی در سپیدهدم» به مانند داستان بلند «قمارباز» نوشتۀ داستایفسکی (دیگر نویسندۀ محبوب زیگموند فروید) دربارۀ قماربازی و اعتیاد به آن است. شنیتسلر پیش از این در داستان «ثروت» به این مضمون پرداخته بود ولی در «بازی در سپیدهدم» به ماجرا شاخ و برگ میدهد و از زوایای مختلف به ماجرای برد و باخت میپردازد. از طرفی چون شخصیت اصلی به مانند شخصیت اصلی «ستوان گوستل» نظامی است، این داستان را فرا یاد میآورد و نشان از علاقۀ شنیتسلر به طبقۀ نظامیان و شناخت دقیق او از آنها دارد. «رؤیا» مشهورترین اثر شنیتسلر است، چرا که استنلی کوبریک (کارگردان مشهور سینما که به مانند شنیتسلر و فروید، یهودی اتریشی بود) دههها بعد از انتشار داستان، فیلمی سینمایی با اقتباس از آن ساخت و بار دیگر آن را بر سر زبان ها انداخت، آخرین فیلم او: «چشمان کاملاً بسته». این داستان هم بهمانند تعداد زیادی از داستانهای شنیتسلر به روابط زناشویی اختصاص دارد. منتها برخلاف دیگر داستانهایش خیانتی صورت نمیگیرد. در «رؤیا» زوج داستان درگیر وسواسی فکری (ترس از خیانت دیگری به او و بالعکس) هستند و در ادامه به صورت موازی، اتّفاقاتی برای هر کدام میافتد که بیشتر به رؤیا شباهت دارد. اصل داستان از نسخۀ سینماییاش قویتر است، چرا که بسیاری از پنهانگوییهای داستان، به خاطر ذات سینما عیان شده و از عمق و اعتبار اثر کاسته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.