یادداشت Sheida Hanafi
14 ساعت پیش
کتاب باران مرگ روایتی است از روزی که آسمان دیگر آبی نیست، روزی که باران به جای زندگی، مرگ میبارد. گودرون پاوسهوانگ در این داستان نوجوانی به نام یانا را مقابل فاجعهای قرار میدهد که هیچکس حتی تصورش را هم نمیکرد: انفجار یک نیروگاه هستهای. در چشم بههمزدنی، شهرِ آرام به جهنمی خاموش بدل میشود؛ خیابانها خالی، خانهها متروک، و ابر رادیواکتیوی که همچون سایهای مرگبار بر سر همه میافتد. «باران مرگ» تنها قصهی یک دختر نیست؛ آیینهای است از سرنوشت هزاران انسانی که قربانی غرور و بیاحتیاطی تکنولوژی میشوند. نویسنده با قلمی تکاندهنده نشان میدهد چگونه اعتماد کورکورانه به صنعت هستهای میتواند به کابوسی بدل شود که حتی پس از خاموش شدن شعلههای آتش، تا نسلها بر زندگی انسانها سایه میافکند. این کتاب تلخیِ ناگزیرِ حقیقت را یادآوری میکند: پیشرفت، اگر بیپروا و بیمسئولیت باشد، میتواند زندگی را در یک لحظه به مرگ بدل کند💔
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.