یادداشت طه

طه

طه

1401/9/6

فرهنگ نامه تصوف و عرفان (مباحث، اعلام، اصطلاحات و تعبیرات): آ - د
        به گمانم نمایشگاه کتاب دو یا سه سالِ پیش بود که این کتاب را با شوق و ذوق و البته قیمتی گزاف سفارش دادم. اما وقتی به دستم رسید تقریبا تمام شوق و ذوقم از میان رفت!
این فرهنگنامه حالا حالا ها جای کار دارد تا بشود یک اثر درخور...
این شد که قلم دست گرفتم و یک نقدی بر این کتاب نوشتم، برای نوشتن نقد همه‌ی کتاب را (که حدود دو هزار صفحه است) تورق کردم و بسیاری از قسمت‌ها را خواندم و مدخل‌ها را شمارش کردم و...
حاصل کار شد این مقاله:
https://jap.isca.ac.ir/article_71418.html


البته دیگه از نوشتن نقد توبه کردم، فقط در آینده نزدیک قصد دارم یک معرفی کتاب بنویسم، همین.
      
(0/1000)

نظرات

ممنون و تشکر 
از مقاله ی وزین شما بهره بردم
1

0

طه

طه

1401/9/6

نظر لطف شماست 

0

چه مقاله‌ی جان‌داری! به‌روز نبودن اساتید، جدّاً مایه‌ی تاسف است. امید که -به‌ویژه- بخش "غلط‌های محتوایی و چاپی" مورد توجه قرار گرفته و اصلاح صورت گیرد.. خلاصه که خدا قوت. این‌جا هم بیش‌تر بنویسید، ممنون‌تان می‌شویم!
3

0

طه

طه

1401/9/6

سلامت باشید نظر لطف شماست، بعید است این مقاله ناچیز موجب تغییری شود...
کما اینکه مقاله‌ای که درباره ترجمه استاد خرمشاهی نوشته‌ بودم تاثیری نگذاشت...
من امیدی ندارم که نقد کتاب روی نویسنده همان کتاب تاثیر خاصی داشته باشد، اهمیت نقد کتاب به این است که فضا را برای انسان‌های کم دقت یا سرسری نویس نا امن کند، تا دستکم از ترس آبرو نوشته‌ی ضعیف منتشر نکند... 

0

طه

طه

1401/9/6

به روی چشم
هر وقت حالی باشد می‌نویسم و معرفی میکنم.

الان ذهنم را یک کتابی که در دست انتشار دارم درگیر کرده...
ان‌شاءالله فقط یک معرفی کتاب به انگلیسی درباره تحریر ثالث تاریخ حکمای استاد صدوقی خواهم نوشت.
دیگر تصمیم گرفته‌ام نه از انگلیسی به فارسی ترجمه کنم و نه نقد و معرفی کتاب بنویسم. 

0

طه

طه

1401/9/6

و اما صحبت اساتید شد...
اساتید ایرانی معمولاً سه مشکل جدی دارند: عدم آشنایی با زبان‌های خارجی، عدم رویکرد متدولوژیک، به روز نبودن. 

0

سلام و رحمت. ببخشید بابت تاخیر در پاسخ‌گویی. ممنون از نکته‌ای که درباره‌ی سعید و دهباشی فرمودید.
2

0

*دباشی 

0

طه

طه

1401/9/12

سلام سلامت باشید 

0

"اهمیت نقد کتاب به این است که فضا را برای انسان‌های کم‌دقت یا سرسری‌نویس ناامن کند" چه‌قدر درست! و چه‌بسا این کار به‌تر ومهم‌تر از اصلاح باشد.

0

خوش‌حال شدم از این‌که کتابی در دست انتشار دارید. امیدوارم به خوبی و خوشی، این اتفاق بیفته! 

جسارتا می‌شه بپرسم حوزه‌ی تخصصی شما در علوم انسانی، کجاست؟ (در رابطه با فلسفه یه‌مقدار راه‌نمایی می‌خواستم بگیرم، اگر ممکن باشه.)
1

0

طه

طه

1401/9/12

از لطف و مهربانی شماست.
یک کتابی دربارب مسأله اختفای الهی ترجمه کردم که به زودی انتشارات سروش چاپ می‌کند.
یک کتابی هم تصحیح کرده ام که چندین ماهه دارم روش کار می‌کنم، الان دارم مقدمه براش می‌نویسم، ان‌شاءالله مقدمه فارسی و انگلیسی کتاب را بنویسم می‌فرستیم برای چاپ، این دومی درباره عرفان نظریه.

بنده کارشناسی ارشد فلسفه دین دانشگاه تهرانم.
ولی مطالعاتم الان بیشتر درباره عرفان و فلسفه اسلامی است.
مسأله ای بود در خدمتم، بلد هم نبودم سوال می‌کنم و خدمتتون عرض میکنم. 

0

تصحیح! خیر باشه ایشالا. خدا قوت، خدا قوت، خدا قوت. قصد داشتم و دارم که فلسفه ر جدی و اصولی پیش ببرم ولی عملا نمی‌دونم دقیقا باید چی کار کنم؛ فعلا به این‌جا رسیده‌م که ابتدا وارد هندسه بشم، بعد منطق، بعد فلسفه. اگر شما هم راه‌نمایی بفرمایید، ممنون می‌شم. (به چند منبع و درس‌گفتارِ احتمالا خوب هم دست‌رسی دارم اما اگر منبع‌ها ر هم بفرمایید، عالی‌ست و سپاس‌گزارم.)
2

0

طه

طه

1401/9/12

سلام و عرض ادب و شب بخیر
بزرگوارید

اول باید به چند سوال پاسخ بدهید
برای چه می‌خواهید فلسفه بخوانید؟
به چه موضوعات فلسفی‌ای علاقه دارید؟
می‌خواهید فلسفه اسلامی بخوانید یا غرب؟
تا چه اندازه‌ای می‌خواهید فلسفه بخوانید(می‌خواهید متخصص شوید)؟ 

0

طه

طه

1401/9/13

البته به نظرم اندکی منطق دانستن خوبه و لازمه.
ولی وقتی وارد فلسفه بشید می‌بینید اون طور که ادعا میشه منطق در فلسفه به کار نمیره.
ولی ذهن رو بسیار قوی و منظم می‌کنه.

کتاب منطق و روش‌شناسی چاپ انتشارات دانشگاه تربیت مدرس خوبه، ولی اندکی دشوارخوانه. 

0

در کمانک این‌ها ر می‌نویسم چون ممکنه دانستن‌شون در راه‌نمایی‌تون اثر بذاره: من دانش‌جوی پزشکی‌ام -از بهمن ایشالا- ولی علاقه‌م سمت علوم انسانیه، خیلی زیاد! -مدال طلای المپیاد ادبی ر هم دارم و می‌تونم برگردم و دانش‌جوی انسانی یا هنر بشم..- پزشکی ر هم به‌خاطر علوم اعصاب و علوم شناختی دوست دارم. دقیقا موضوعاتی که حقیقتا دلم می‌خواد ازشون سر دربیارم، مسایل مربوط به "شناخت" هستن، از معرفت‌شناسی تا.. .
1

0

طه

طه

1401/9/12

آهان الان این پیام بعدیتون رو دیدم.
خب اگر به معرفت‌شناسی علاقه دارید خیلی خوبه.
نقطه شروع بسیاری خوبی برای فلسفه است. 

0

انواع فلسفه‌های مضاف هم بی‌نهایت جذاب و مهم برام جلوه‌گر شده‌ن؛ به‌ویژه فلسفه‌ی علم و فلسفه‌ی هنر. دنبال فلسفه‌ی تعلیم‌وتربیت هم هستم..(به خاطر همین دغدغه‌ی تعلیم و تربیت هم هست که به‌سراغ ادبیات کودک و نوجوان اومده‌م) حالا شما بفرمایید من با این ستاره‌های دور و دراز چی کار کنم؟:) ببخشید طولانی شد!
8

0

طه

طه

1401/9/12

نه سلامت باشید طولانی نبود.
به نظرم از همون معرفت‌شناسی شروع کنید خوبه...
اینکه اساسا معرفت چیه؟ آیا معرفت داریم؟ تعریف معرفت چیه؟ چه ملاک‌های برای صدق یک باور داریم؟ منابع شناخت چیا هستند و.... 

0

طه

طه

1401/9/12

انسان‌های با استعداد مثل شما معمولاً دچار این مسأله میشن که همزمان به چندین و چند چیز علاقه‌مند میشوند. اما باید این رو تا حدی کنترل کرد.
البته هر چی سن بره بالاتر کنترلش راحت تر میشه معمولا. 

0

طه

طه

1401/9/12

نقطه شروع فلسفه بسیار مهم است.
باید فردا سر فرصت اندکی فکر کنم و یک کتاب خوب بهتون معرفی کنم که کلا از فلسفه زده نشید.
چون معرفت‌شناسی خالصِ خالص خیلی سنگینه و به مقدمات نیاز داره. 

0

سلام و رحمت. بسیار سپاس‌گزارم! واقعا ممنون؛ لطف کردید و زحمت کشیدید. یک در دنیا و صد در آخرت نصیب‌تون! هرگاه تمام کردم، مزاحم‌تون می‌شم دوباره. امید به خدا. ان‌شااله فرآیند چاپ کتاب‌هاتون هم به خوبی و خوشی، کامل بشه.
1

0

طه

طه

1401/9/14

سلامت باشید
این توصیه را سال‌ها دکتر آرش نراقی به من کردند و واقعا درست و سودمند بود؛ از قبل سیر مطالعاتیت رو نبند. همین که یک کتاب رو تموم کردی بعدش فکر کن که چی بخونی.

شما فعلا همون دو کتاب نایجل واربرتون رو برای شروع بخوانید. بعد که یک آشنایی اجمالی پیدا کردید می‌تونید خودتون انتخاب کنید به چه شاخه‌ای بیشتر علاقه دارید. 

0

فقط اگر ممکنه، راه‌نمایی که فرمودید یادآوری کنم ر هم لطفا بفرستید. ممنون می‌شم.
1

0

طه

طه

1401/9/14

ان‌شاءالله می‌فرستم
فعلا همان دو کتاب واربرتون را مطالعه بفرمایید 

0

نشر هرمس دو تا "آشنایی با معرفت‌شناسی" داره. یکی از منصور شمس و دیگری از محسن زمانی. معرفت‌شناسی مدنظر شما کدام یکی‌ست؟
1

0

طه

طه

1401/9/14

زمانی کوتاه تره و شاید بهتر. 

0

یک دنیا ممنون و متشکرم. با آرزوی به‌ترین‌ها. در پناه حق باشید!
1

0

طه

طه

1401/9/14

سلامت باشید
ببخشید اگر پرحرفی کردم🌹🙏🌹 

0

چه گفتگوی پربار و سودمندی،تشکر از هر دو بزرگوار
1

0

طه

طه

1401/9/19

نظر لطف شماست 

0

سلام و رحمت. وقت‌تون به‌خیر. ببخشید می‌شه چند تا سوال از "آشنایی با معرفت‌شناسی" بپرسم؟
2

0

طه

طه

1401/9/30

سلام و عرض ادب
در خدمتم، اگر بلد باشم که عرض میکنم و الا از استادمون می‌پرسم و عرض می‌کنم. 

0

خیلی ممنونم.
۱.ص۶: چه‌جور می‌شه اول به تحلیل معرفت پرداخت بدون این‌که اطمینان حاصل بشه که اساسا امکان دست‌یابی به معرفت وجود داره؟ آیا نباید ابتدا به پرسش دوم می‌پرداختند و بعد به‌سراغ پرسش نخست می‌آمدند؟/۲.در کتاب به واژه‌ی شهوداً بسیار برخورد می‌کنیم. ولی این واژه تعریف نشده. یعنی چی که شهوداً متوجهیم فلانی معرفت دارد یا ندارد و اصلاً اگر شهوداً متوجهیم و این شهود متقن است، چرا به صورت‌بندی معرفت‌شناسی بپردازیم؟! 

0

خیلی ممنونم.
۱.ص۶: چه‌جور می‌شه اول به تحلیل معرفت پرداخت بدون این‌که اطمینان حاصل بشه که اساسا امکان دست‌یابی به معرفت وجود داره؟ آیا نباید ابتدا به پرسش دوم می‌پرداختند و بعد به‌سراغ پرسش نخست می‌آمدند؟/۲.در کتاب به واژه‌ی شهوداً بسیار برخورد می‌کنیم. ولی این واژه تعریف نشده. یعنی چی که شهوداً متوجهیم فلانی معرفت دارد یا ندارد و اصلاً اگر شهوداً متوجهیم و این شهود متقن است، چرا به صورت‌بندی معرفت‌شناسی بپردازیم؟!
2

0

طه

طه

1401/9/30

سلام
۱) در کتاب‌های فلسفی رسم بر اینست که ابتدا به تعریف اصطلاحات می‌پردازند. شما باید اول بدونید که اصلا معرفت یعنی چه، که بعد بر سر این بحث کنید که آیا فراچنگ می‌آید یا خیر.
مانند اینکه باید اول یک تصویری از خدا داشته باشید بعد اثبات کنید که این تصویر واقعیت خارجی هم دارد.
۲) شهود دو معنا دارد. یک وقت منظور از شهود، کشف و شهود عرفانی است، که در اینجا اصلا این معنا مراد نشده است.
شهود یک معنایی هم در فلسفه دارد: شهود در فلسفه به عنوان یافت اولیه‌ی انسان است. 

0

طه

طه

1401/9/30

«مثلاً اینکه شکنجه دادن انسان‌ها قبیح است.»
یا
«نقیض نقیض هر گزاره‌ای، خود آن گزاره است.»
اینها نمونه‌هایی از گزاره های شهودی هستند، اینها گزاره‌هایی هستند که هر انسان عادی و سالمی به صدق آنها باور می‌آورد.
ما برای این فلسفه ورزی کنیم، یا به طور کلی فکر کنید باید به یک سری گزاره‌های شهودی پایه اعتماد کنیم.
چاره‌ای ندارم.
البته بر سر کمیت و کیفیت و اصلا اعتمادپذیری گزاره های شهودی میان معرفت‌شناسان چند و چون است. 

0

۳. ص ۱۹: چرا خواستن و آرزوکردن ر گزاره‌ای گرفته‌ند و نه تجربه یا چیزی بین این دو؟ چون به‌نظرم رسید خواستن می‌تونه نزدیک‌تر باشه به دردکشیدن تا مثلا باور به این‌که میز روبه‌روی من قرمز است./۴.ص۷۴: جهان‌های ممکن نزدیک به جهان واقع دقیقا یعنی چی؟ معیار نزدیک‌بودن یا دور بودن از جهان واقع چیه؟ خیلی نسبی و نامطمینه..
2

0

طه

طه

1401/9/30

۳) حالات انسان دوگونه هستند، یک حالات التفاتی داریم و یک حالات غیرالتفاتی که متعلقی ندارند.
شما هر وقت که آرزویی دارید یا چیزی می‌خواهید، در واقع خواستارِ یک «چیز» هستید. معنا نمی‌دهد که فقط بخواهید اما چیزی را نخواهید. گزاره همواره درباره چیزی است. 

0

طه

طه

1401/9/30

۴) جهان‌های ممکن یک ابزار برای تولید آزمایش فکری است. جهان ممکن یعنی هر جهانی که وقوعش منطقا ممکن باشه.
 یک مثال بزنم روشن میشه:
مثلاً فرض کنید که در یک جهانی به جای اینکه آب خنک کند، گرم می‌کرد، یا آتش می‌سوزاند.
 به این جهان می‌گویند یک جهان ممکن. به همین سادگی.حالا یک وقتی می‌تونید جهان ممکنی رو تصور کنید که خیلی با جهان حاضر تفاوت داشته باشه، یک وقت هم جهان ممکنی که شبیه یا نزدیک به جهان حاضر باشه. 

0

۵.ص ۹۶: "اگر من باور داشته‌باشم که درد می‌کشم، حتما درد می‌کشم، یعنی محتوای باور من صادق است"؛ تلقین چه‌قدر می‌تونه در حالات شخصی موثر باشه؟ یعنی نمی‌شه بگیم کسی بر اثر تلقین تصور می‌کنه که داره درد می‌کشه یا دردش زیاده، درحالی‌که واقعا درد نمی‌کشه یا دردش کم‌تره؟/۶. در ص ۱۰۸ که درباره‌ی تحقق و توجیه می‌گه، یادم افتاد به بحث دلیل و علت؛ نمی‌شه گفت درواقع علت برمی‌گرده به تحقق باور ولی دلیل برمی‌گرده به توجیه باور؟
2

0

طه

طه

1401/9/30

۵) ببینید ما یک وقت داریم در باب حالت‌های درونی‌مان صحبت می‌کنیم، و یک وقت در باب مطابقت حالت‌های درونی‌مان با جهان خارج.
معنا نمی‌دهد که بگوییم کسی که دردی احساس می‌کنم دارد خطا می‌کند! چون در آن حوزه اصلا خطا معنا نمی‌دهد. چون صرفِ یافتِ شخص است و ما هم دسترسی خصوصی و مستقیم به احساساتش نداریم.
یک بحث هم بحث منشأ عواطف و حالات ماست، قطعا تلقین و...موثر هستند، اما این مهم است که در هر صورت آن شخص احساس درد می‌کند. حالا مهم نیست دردش در اثر تلقین باشد یا تحریک عصبی یا ضربه فیزیکی. 

0

طه

طه

1401/9/30

۶) منظورتان دقیقا از دلیل و علت چیست؟ 

0

۷.ص ۱۰۹: "ابهام معرفتی نیست، متافیزیکی است.: اینو بیش‌تر توضيح نداده‌ن، ممنون می‌شم اگر شما یه‌مقدار توضیح بدید لطفا./۸.ص ۱۲۷: سنجش و مقایسه‌ی افزایش یا کاهش انسجام چه‌گونه باید انجام‌ بشه؟

واقعا ببخشید که زیاد شد. هرگاه فرصت کردید پاسخ بدید، خیلی ممنون می‌شم.
3

0

طه

طه

1401/9/30

۷) ببینید یک وقت ذاتِ یک چیز مبهم است، و یک وقت ما چون دسترسی نداریم به آن چیز یا دسترسی‌مان ناقص است می‌گوییم مبهم است. اولی متافیزیکی است و دومی معرفتی.
مثلاً: حرکات ذرات در سطح کوانتوم ذاتا غیر متعین هستند، یعنی قانونی ندارند.
ولی برای مثال اینکه آیا در فلان سیاره که ده میلیون سال نوری با ما فاصله دارد، موجود زنده دارد یا نه، به جهل‌ ما و عدم دسترسی ما باز می‌گردد. و الا خود موضوع به خودی خود مبهم نیست. 

0

طه

طه

1401/9/30

۸)از طریق فکر کردن و هم‌اندیشی با دیگران. باید بشینیم ببینیم تا چه اندازه گزاره‌هایی که به آنها باور داریم با یکدیگر انسجام منطقی دارند، راه دیگری به ذهنم نمی‌رسد. هر قدر گزاره‌هایی متناقض کمتر داشته باشیم، انسجام بیشتری داریم. 

0

طه

طه

1401/9/30

سلامت باشید. ببخشید اگر پاسخ‌ها کوتاه یا نامفهوم بودند🙏🌹 

0

بسیار سپاس‌گزار و متشکرم. زحمت کشیدید. 🌺🍃 
۴) چه چیزی مشخص می‌کنه که این جهان ممکنی که من تصور کرده‌م، نزدیک به جهان واقع هست یا دور؟(چیزی به‌جز همون شهودی که هر انسان سالم و عادی..)
۶) منظورم از دلیل و علت، همون چیزی هست که کتاب گفته."اگر در جواب چرا اسمیت باور دارد که جونز می‌خواهد او رابکشد، گفته‌شود چون بیمار است از علت باور او سخن گفته‌ایم. در مقابل اگر گفته‌شود چون چاقویی در دست جونز دیده‌است از دلیل باور او سخن گفته‌ایم"(ص ۵۹)
3

0

طه

طه

1401/9/30

۴) عقل شما. هر قدر ویژگی‌های این دو جهان این همانی بیشتری داشته باشند به یک دیگر شبیه‌تر یا نزدیک‌تر هستند. 

0

طه

طه

1401/9/30

۶) نمیدانم. 

0

طه

طه

1401/9/30

سلامت باشید 🙏🌹🙏 

0

۷) از کجا می‌شه فهمید که واقعا حرکات ذرات در سطح کوانتوم ذاتا قانونی ندارند یا این‌که ما هنوز نتونسته‌یم قانون حرکت‌شون ر کشف کنیم؟ چه‌بسا که در طی سال‌های گذشته، برخی از مسایلی که هم‌اکنون ما دلیل‌شون ر می‌دونیم، ذاتا بی‌دلیل و بی‌قانون دانسته‌می‌شدند.. البته این هم هست که آیا واقعا هر چیزی قانونی دارد یا نه..
1

0

طه

طه

1401/9/30

۷)آن صرفا مثال بود برای تقریب به ذهن.
در باب حرکات ذرات نظرات مختلفه، گویا برخی می گویند که از جهل ماست و برخی می‌گویند خاصیت خود ذرات است.
 صرفا می‌خواستم با این مثال مسأله را تبیین کنم. 

0