یادداشت ریحانه سادات علوی

        امروز شنبه ١٠ خرداد کتاب سووشون رو تموم کردم.

سووشون یعنی مراسم عزاداری در سوگ سیاوش، سیاوش هم یک شخصیت افسانه ای در ایران باستان و نماد مبارزه با ظلم و ستم می باشد که با خونش درختی آبیاری می شود که کنایه از بیداری و تحول در مردم هست که در کتاب با اشاراتی شخصیت امام حسین(ع) هم برای مخاطب تداعی می کند. 

کتاب سال های پایانی جنگ جهانی دوم رو روایت میکند، زمانی که متفقین ایران را اشغال کردند و در شهرهای ایران قحطی و گرسنگی و بیماری شایع شده است.
شخصیت های اصلی داستان یوسف که از زمین داران شیراز و نماد جوانمردی و دارای روحیه مبارزه که برای رعیت اش تلاش می کند و همسرش زری هست که داستان از زاویه نگاه زری جلو می رود. 
زن در کتاب به نظرم جایگاه قشنگی داشت و خیلی خیلی خوب شخصیت اصلی داستان که زری هست رو روایت میکند، با همه شجاعت ها و ترس ها و نگرانی های مادرانه و همسرانه.

سه فصل پایانی کتاب به نظرم اوج زیبایی و جلوه گری کتاب بود و پیام های اصلی داستان که مبارزه با ظالم و بیداری مردم و شجاعت هست رو منتقل میکنه. 

واقعا رمان دلنشینی بود. 

در آخر هم دو قسمت از کتاب که برام اثرگذار بود رو مینویسم:
🔹شلخته درو کنید تا چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاید. (کنایه از گشاده دستی و جوانمردی یوسف نسبت به رعیت فقیر) 
🔹گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت و باد پیغام هر درختی را به‌ درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی؟ (کنایه از بیداری و تحول مردم)
      
392

29

(0/1000)

نظرات

عالی بود کتاب، منم دیشب تموم کرد،
دقیقا این نامه ی مک ماهون به زری در سوگ یوسف خیلی حرف داشت ...

1