یادداشت آتن

آتن

آتن

1403/10/9

 بیابان
        برای من خوندن بیابان در ابتدا سخت بود. متن از نظر محتوایی اشکالی نداشت. اما روند. داستان ک طی شدن بخش زیادی از این کتاب در بیابان منِ خواننده رو کسل می‌کرد. اما هرچقدر کتاب پیش می‌رفت بیشتر خودم رو در قالب یگوروشکای ده ساله می‌دیدم و دوست داشتم به روزهای خوب این پسر برسیم‌.

بیابان داستانیه با محوریت یک پسربچه‌ و سفر او از شهری به شهر دیگر. اما این سفر، در اصل، آغازگر گام گذاشتنش  از دوران کودکی به دوران بزرگسالی (از زندگی‌ای به زندگی‌ای جدید)محسوب می‌شه. به این تغییر (این سفر در روند زندگی) که کلیت داستان رو تشکیل می‌ده، فقط در یک نقطه و در حد یک جمله مستقیماً اشاره می‌شه. اما شاکله‌ی کل داستانه و جزء غالبی هست که سایر اجزاء رک سازمان می‌ده و هماهنگ می‌کنه.

این تغییر یا سفر، از نظر مکانی و ظاهری، از شهر «ن» آغاز می‌شه به‌سوی شهری بزرگ‌تر برای تحصیل در کالج؛ که در طی مسیر، پسر با مفاهیمی مواجه می‌شه و تجربه‌‌ می‌کنه. چخوف با اتفاقاتی که انتخاب کرده و در سیر داستانش قرار داده، پسر رو در موقعیت‌های مختلف قرار می‌دهدپ؛ در ابتدا پسری آسوده و در خانه‌ای با وضع مالی خوبه‌ سپس همین پسر موقعیت‌های گوناگونی تجربه می‌کنه...
.

 غم _غم جدایی از موقعیت گذشته_، تنهایی _چه در زمانی که همسفرهاش خواب هستند و او از تنهایی حوصله‌اش سر می‌ره، چه در زمانی که با دایی و پدر کریستوفر در مهمان‌خانه یا در میان موژیک‌ها هست ولی دیگه عین گذشته کسی رو نداره که نگران حالش باشه یا به لرز کردن و بیمار شدنش اهمیت بده_، #عشق و شهوت نوجوانانه، درد و رنج، چه به‌خاطر سرما و دشواری‌های راه چه در موقعیت‌هایی که هرچیزی کاملاً مطابق میل او نیست و هیچکس هم به این نکته اهمیتی نمی‌ده‌‌‌...
.من این کتاب رو به خاطر نثر روان، توصیفات ادبی جذاب و صدالبته ترجمه قوی و تاثیر گذار سروش حبیبی بهتون پیشنهاد می‌کنم.
      
35

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.