یادداشت Sahar Chambary
1404/6/10
راوی داستان «الکسی ایوانویچ» معلم خصوصیِ نوههای یک ژنرال است که به همراه خانوادهی ژنرال در شهری تفریحی ـ قمارخانهای در اروپا زندگی میکند. ژنرال گرفتار بدهی و چشمانتظار ارثیهی مادربزرگ (آنتوانیدا واسیلیونا) است. همهی اطرافیان، از جمله دختر ناتنی ژنرال (پولینا) و عدهای فرصتطلب، منتظر مرگ مادربزرگاند تا پولی به دست بیاورند. الکسی عاشق پولینا است، اما او میان عشق و مصلحت، سردرگم و بازیچهی پول و موقعیت اجتماعی است. قمار بهتدریج الکسی را اسیر میکند و سقوط اخلاقی و روانی او با شدت بیشتری نمایان میشود. تحلیل روند داستان 1. تمِ اصلی: داستایوفسکی با قمار، اعتیاد و هیجان خطرناکِ برد و باخت، یک استعاره از کشش انسان به سرنوشت و نابودی میسازد. قمار فقط بازی نیست، بلکه نمادی از وسوسههای زندگی و دلبستگی بیمارگونه به امیدی واهی است. 2. شخصیتپردازی:الکسی هم عاشق است، هم بردهی قمار؛ هم شور دارد، هم ضعف. او نمایندهی انسان مدرنِ گرفتار میان عشق، پول و هیجان است. پولینا شخصیت دوپهلو دارد؛ هم جذب الکسی میشود، هم او را تحقیر میکند. 3. اوج داستان: ورود ناگهانی مادربزرگ به صحنه. او درست وقتی همه منتظر مرگش بودند، زنده و پرانرژی ظاهر میشود. و نه تنها نمرده، بلکه خودش به قمارخانه میرود و ثروتش را سر میز میگذارد. این شوک، نقشهی همه را به هم میزند. نقش مادربزرگ مادربزرگ شخصیتی استثنایی است. او نقطهی گرهافکنی اصلی رمان است و با ورودش همهی مناسبات قدرت و امیدهای دیگران فرو میریزد. 1. نماد سرنوشت غیرقابل پیشبینی: همه مرگ او را مسلم میدانستند، اما او زندهتر از همیشه ظاهر شد. حضورش یادآور این است که هیچچیز طبق نقشهی انسانها پیش نمیرود. 2. شکستن بازی قدرت: خانواده، ژنرال و اطرافیان مثل کفتار دور ارثیهاش جمع شدهاند. اما او با قمارکردنِ پولهایش، ارث را نابود میکند. انگار میخواهد به آنها درس بدهد که «ثروت تضمینی نیست». 3. شخصیت دوگانه: از یکسو پیرزنی لجوج و خشن است که به هیچکس رحم نمیکند، از سوی دیگر نوعی آزادی و بیاعتنایی به قواعد جامعه)دارد. او با بازیاش نشان میدهد که حتی در پیری هم میتواند قواعد اطرافیان را بههم بزند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.