یادداشت

تسنیـــــم

4 روز پیش

جیـــــن ا
                جیـــــن ایـــر :

جین ! مگر می توان تو را شناخت و عاشقت نشد؟

داستان دختر یتیمی به نام جین ایر که تحت سرپرستی زن دایی بدجنس خود قرار دارد .
حال این دختر بینوا چگونه می تواند به تنهایی قله های خوشبختی و موفقیت را یکی پس از دیگری طی کند؟

صفحه به صفحه ی کتاب شما را همراه دختری جسور و عاقل می کند که روح والایی دارد و زندگی خود را صرف آن چیزی میکند که برایش خلق شده.
مسلما خواندن نسخه ی اصلی هر کتاب خوشایند تر از خواندن ترجمه ی آن به زبان دیگری است اما چه کنیم که عمر کوتاه است و دانش نیز محدود! اما شما در نسخه ی نشر نی با یک ترجمه ی حرفه ای رو به رو هستید.
در سطر به سطر کتاب احساسات خارق العاده ی نویسنده به درستی منتقل می شود .
جین ایر را بخوانید و خود را از عالم زنانه ی او محروم نسازید!
*خطررر افشـــــــا*:
این کتاب برای من مثل آقای راچستر در نگاه جین است! ایراداتی دارد که نمی توان منکر آن شد اما خوبی هایش آن قدر زیاد است که نکات منفی را به کل از یاد ها می برد.
*پایان خطررر افشــــا*
یکی از همین نکات منفی پرداختن بیش از حد به چهره افراد و توصیف صحنه ها بود که فقط مقداری از آن لازم بود و باقی داستان را ملال آور میکرد(لااقل برای من)

بخوانید و تکه ای از وجودتان را در لابه لای صفحاتش جا بگذارید . . . :))
        

33

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.