یادداشت فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸
6 ساعت پیش

جلد ششم روایت سوم شخص داشت و من تصور میکردم این جلد هم بخاطر اینکه ادامه داستان اون جلده، سوم شخصه ولی اسکالزی طبق عادتش -که جلدها رو یک در میان اول شخص و سوم شخص مینویسه- برگشت سراغ اول شخص داستان اصلی تو چهار پاره و از زبون چهار نفر روایت شد که از بین اینها من از روایت دوم و چهارم خیلی خوشم اومد به جز راوی اول که شخصیت جدیدی بود بقیه آشنا بودن و نویسنده به خوبی تونست این داستان پیچیده و بزرگ رو جمع کنه این مدل روایت برای من جدید و جالب بود و هنر نویسنده رو تو حفظ انسجام داستان علی رغم پاره پاره روایت کردنش نشون میداد قلم اسکالزی مثل بقیه جلدها جذاب و دلنشین بود و من حسابی از طنز بخصوص تو گفتگوها لذت بردم از بین شخصیت های این دو جلد اول من از آبوموه و هافته سرواله خیلی خوشم اومد و شیفته مهارت و سخنوریشون شدم داستان این دو جلد آخر طوری بود که میتونم بگم بالاخره اسکالزی سعی کرد با داستانش یه پیام مهم به خواننده برسونه پیامی که من به شخصه گرفتم این بود: مقصر همه اتفاقات بدی که برات میفته دیگران نیستن گاهی یه لحظه وایسا و به خودت نگاه کن ببین داری چیکار میکنی و چرا؟ شاید مشکلات خیلی خیلی ساده تر از اون چیزی که تصورشو بکنی قابل حل باشن فقط اگه بفهمی اشکال دقیقا کجاست و قبول کنی که شاید اشکال از خودته با وجود همه این حسن ها داستان از نظر من سه تا ایراد داشت: - پایان داستان از نظر من خیلی ضربتی بود. با اینکه به دردبخور بود ولی جا داشت که رسیدن به این راه حل پروسه طولانی تری رو طی کنه - بنظرم رسید شخصیت ها تو طنز شبیه هم شدن. با اینکه لذت بردم ولی خب بنظرم اسکالزی بهتر بود یکم تنوع به روایت طنزش بده - و بزرگترین ایراد: نقطه عطف داستان که همون پاره اول جلد هفتم بود بیش از اندازه اتفاقی و شانسی بود اینطور نبود که با یه سیر منطقی به اصل ماجرا پی برده بشه بلکه فقط یه اتفاق که از شانس خیلی بالا نشأت میگرفت گره ها رو باز کرد و بنظرم این اصلا خوب نبود چون شبیه معجزه بود در نهایت چند جمله در مورد کل مجموعه: هنوزم بنظرم بهترین داستان برای جلد سوم بود و تمام جلدهای بعدی بشدت تحت تأثیر داستان این جلد بود این مجموعه پتانسیل خیلی زیادی داره که تبدیل به فیلم بشه ولی خب فیلم سازان محترم سرشون به سناریوهای دیگه ای گرمه که یکی از یکی مسخره ترن قلم اسکالزی رو در کل دوست داشتم اسکالزی بلد بود داستانش رو به خلاصه ترین و سریع ترین حالت ممکن تعریف کنه و من مخاطب رو با اضافه گویی اذیت نکنه علاوه براین مهارت خوبی هم تو طنز و خلق شخصیت های دوست داشتنی داشت آخر جلد هفت دوباره یه فصل از داستان اولیه گذاشته شده بود که موقع بازنویسی داستان حذف شده بود. وقتی این فصل حذف شده رو خوندم فهمیدم چقدر بازنویسی میتونه به بهتر و جذاب تر کردن داستان کمک کنه و بنظرم اسکالزی با انتشار این فصل ها میتونه کمک زیادی به بقیه نویسنده ها بکنه ختم کلام: مجموعه خوبی بود لذت بردم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.