یادداشت صبا
1404/1/13
همیشه وقتی مادربزرگم لالایی میخواند برایم یا با صدای قشنگش آرام شعرهای قدیمی مازندرانی را نجوا میکرد، همان روز یا شب از پدربزرگ و مادربزرگم میپرسیدم که چرا بانو مرد چوپان رو قسم داد؟، طالب قِراری کی بود؟، چرا عاشق رفت با گل وَنوشه درد و دل کرد؟ و... عاشق افسانهها بودم، از جمله افسانههای عاشقانه کهن ایرانی، از کتابهای مورد علاقهام نثر روان شاهنامه و لیلی مجنون گنجوی بود، شخصیت مورد علاقهام هم گردآفرید:) با خواندن ماجرای گل و نوروز دوباره حس دلنشین شاهنامه خوانی در دلم تداعی شد. زیبا بود، ماجرای عشق گل و نوروز که با نثری روان و امروزی نوشته شده بود به دلم نشست. دوست دارم مجموعهاش را بخوانم و امیدوارم شما هم از خواندن این عاشقانههای فراموش شده لذت ببرید ✨
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.