یادداشت dream.m
5 روز پیش
گاهی وقتها مواجهه ای کاملا اتفاقی با اموری یکسر ساده و معمولی، چنان ضربه ای به حواس آدم میزنند و تخیل را تحریک کرده با خودشان به سال های دور و جاهایی غیر قابل دسترسی از حافظه نیمه اگاه می برند که نه در بعد زمان و نه بعد مکان هرگز به سادگی امکان دستیابی به آنها میسر نیست، اما همین امور ساده و معمولی، در یک آن، تجربه ای همچون سفر در زمان و مکان را، انگار نگاهی به پشت سر، برای آدم رقم میزنند و خاطراتی شفاف از گذشته هایی خیلی دور فراموش شده و گاهی هم نه چندان دور را در ذهن حی و حاضر می کنند که احساساتی از جنس اضطراب، عشق، هیجان و لذت را توأمان در عمق جان برمی انگیزند. این امور برای یک نفر میتوانند چشیدن طعم شیرینی مادلن باشد که در چای خیسانده شده (لحظه پروستی)، برای دیگری شنیدن بخشی از سمفونی نهم بتهوون از رادیو محلی ست و برای من استشمام بوی صابون مخصوصی که زنان روستایی از آن برای شستن لباس استفاده می کنند. اما حیف که این لحظه های غافلگیر کننده با تمام شکوه، عمق و تاثیرشان، عمری ناچیز دارند و درست در همان دم که پدید می آیند ناپدید می شوند و پس از آن که انسان را آزمندانه به سوی خود کشیدند، در قعر دره دلتنگی و حسرت تنها رها می کنند. و سپس تمام تلاش انسان برای تجدید و یا بازنمایی آن دم و آن حس، تبدیل به رنجی عبث می شود که اگر چه شاید به جنون منتهی نشود اما قطعا رگه هایی از شیدایی در خود دارد. و این اتفاقی است که در "رد گم" هم می افتد... ....... اسپویل داستان ، اما نه چندان اسپویل: راوی بدون نام داستان در "رد گم"، مردی است که سال ها پیش رویای تبدیل شدن به یک آهنگساز بزرگ را به زندگی یکنواخت در جامعه ای متمدن فروخته و اکنون پس از سال ها که از ازدواج و شغلش که هردو به شدت کسل کننده و یکنواخت شده اند می گذرد، احساس پوچی عمیقی می کند که منجر به این تصمیم میشود که به نوعی سایه ای از رویای از دست رفته اش را دنبال کند. این تصمیم او را در جستجوی کشف تعدادی ساز باستانی و بدوی، و به دنبال یافتن سرمنشا موسیقی به سرزمینی دور در آمریکای جنوبی می کشاند. او در آنجا با شنیدن زبان محلی که مردم با آن مکالمه می کنند به خاطرات کودکی اش پرتاب می شود و احساس می کند اصل خود را بازیافته و در این محیط به تعادل روحی و روانی رسیده است. پس از آن، تمام اتفاقات، برخورد ها، مکان ها و آدم ها اورا در مسیری قرار می دهند که بیش از بیش تصور می کند در مسیر تحقق رویایش قرار گرفته است... ..... این کتاب رو با دوستان خیلی خفنم همخوانی کردم و همچنان دارم ازش لذت میبرم و استفاده میکنم. امیدوارم بعد از جمعبندی نهایی اونها و شنیدن حرفهاشون بتونم منم یک جمعبندی اینجا بنویسم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.