یادداشت عصماء
1403/12/21
به نام آنکه جان را فکرت آموخت این کتاب به تفصیل دربارهٔ خطرات سوشیال مدیا و اثرات جبران ناپذیر آن بر روی سلامت مغز، روان و توانایی های فردی و اجتماعی انسانها خصوصاً در سنین کودکی و نوجوانی، صحبت کرده و وقوع فاجعه ای ترسناک را هشدار می دهد. گویی فریاد می زند که در این دوره، گوشی های هوشمند ابزار نیستند بلکه سوار بر جامعه شده اند. از کمبود اجتماعی که با تعداد رابطه های زیاد، کم اثر و گذرا بوجود آمده تا اختلالات خواب در کودکان و نوجوانان و حواس پرتی و عدم تمرکز که باعث مختل شدن فرایند یادگیری در آنها می گردد. در نهایت هم اعتیاد با نشانه های مشخص خود مثل میل زیاد و اجبار در استفاده از این شبکه ها به همراه اضطراب و نگرانی که با چاشنی تأیید گرفتن از دیگران به هر قیمتی، مقایسه کردن و سندرم فومو، همراه گردیده است و همهٔ اینها برگرفته از الگوریتم هایی است که کاملاً با هدف مشخصی طراحی شده اند. راه حل از دیدگاه نویسندهٔ واقع گرای داستان، حذف صورت مسئله نیست. برای خانواده، محیط های آموزشی و قانونگذار وظایفی را مشخص نموده که بیشتر بر پایه انجام فعالیت های دور از تکنولوژی و محدودیت استفاده از موبایل در مدارس و انگیختن حس مسئولیت پذیری در بچّه ها می باشد. جایی خواندم "وقتی در اینستاگرام اسکرول می کنیم به جای غرق شدن در بازی به این فکر کنیم که بازی دهنده کیست چطور بازی را چیده و چه هدفی را دنبال می کند!؟"
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.