یادداشت سمی
16 ساعت پیش
سوگ خیلی چیزها یادت میدهد، اما زجر و سختیات هم میدهد. میفهمی سوگواری ربطی به مهر و شفقت ندارد و اتفاقاً سراسر خشم است. میفهمی همدردی و تسلیت به گوش صاحب عزا، فقط حرف است، اغلب هم تو خالی و ناراستین. میفهمی سوگ با زبان پیوندی تنگاتنگ دارد...ناکارآمدی زبان به وقت سوگ، چنگ اندازی به زبان وقت سوگ... . باور کردنی نیست چطور ممکن است دنیا انگار نینگار کار خودش را بکند و به حیاتش ادامه بدهد اما چیزی درون من تا ابد از هم گسیخته باشد... . آدیچیه در سال ۲۰۲۰ ناگهان پدرش را از دست میدهد قلم را برمیدارد و اندوهی را که در زمان حال تجربه میکند و خاطراتی را که از گذشته با پدرش دارد را مینویسد. او شاید غمگین نیست، خشمگین است، خشمی ناشی از رها شدن و از دست دادن او. شاید تجربه شخصی خود را در سوگ از دست دادن پدرش میانگارد ولی این چیزی نیست جز تجربهای مشترک میان همهی انسانها که هرکس به طوری متفاوت آن را سپری میکند.. درد، غم، اندوه و خشم بسیار دردناکند سعی میکنیم از آنها فرار کنیم ولی باز آنها ما را پیدا میکنند و چارهای جز مواجه شدن با آنها نداریم. صداقت نویسنده را در بیان احساساتش بسیار دوست داشتم و عقیده دارم جستار چیزی نیست جز این که بسیار لذت بخش است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.