یادداشت سعید بیگی

        نثر کتاب خیلی خوب بود و ویراستاری هم ایرادی نداشت و از خواندنش لذت بردم.

به نظر می‌رسد که نمایشنامۀ «دایی وانیا» از روی داستان «وحشی» اثر دیگر «چخوف» نوشته شده باشد و داستان را با توصیفات و شخصیت‌های بیشتر و قصه‌ای کمی متفاوت با «دایی وانیا»؛ پیش از این دیده و خوانده‌ایم.

ماجرای اصلی قصه، علاوه بر روایت عشق‌های ممنوعۀ افراد به هم، به تصمیم فروش املاک پروفسور و خرید ویلایی در فنلاند ـ که در آن روزگار جزو روسیه بود ـ و ... بازمی‌گردد.

قسمت پایانی داستان مرا به یاد داستان «آبجی خانم» از «صادق هدایت» انداخت که خواهر بزرگتر را چون زیبا نبود، رها کردند و خواهر کوچکتر عروس شد و روز عروسی، خواهر بزرگتر در آب انبار غرق شد.

او منتظر بود تا در آن دنیا خوشبخت شود و تصور می‌کرد، آنهایی که ایمان قوی دارند، رستگاری در آن دنیا را بر این دنیا ترجیح می‌دهند؛ هر چند دین و مذهب این را نمی‌گوید و بر زندگی خوب در هر دو جهان تاکید می‌ورزد!

این نمایش‌نامه؛ ارتباطات و رفتار آدم‌ها با هم و فراز و فرودهای زندگی آنها را روایت می‌کند که تصورات آنها چقدر از هم دور است و چه بسا از واقعیت هم فاصله دارد.

هم‌چنین ناسپاسی و نارضایتی آنها از امکانات و زندگی خوبی که همراه با خانه و کاشانه و خوراک و پوشاک مناسب و خوب که حتی دهقانان روستای نزدیک، در فراهم نمودنش مشکل دارند.

خوشبختی با تغییر نگاه آدمی پیش می‌آید وگرنه کم نیستند که تمام امکانات عالم را در اختیار دارند، اما خود را خوشبخت نمی‌دانند.

در واقع تفاوت بین آسایش و آرامش از زمین تا آسمان است و بسیارند افرادی که در آسایشند، اما حسرت آرامش را می‌کشند و این به نظرم همان خوشبختی و رستگاری باشد که همگان در طلب آنند.

نکتۀ دیگر اینکه همیشه مرغ همسایه غاز است!

یعنی خیلی از مردم چیزهای باارزشی دارند؛ همسری دلسوز، پاکدامن و وفادار، پدر و مادری مهربان، فرزندانی سر به راه و عاقل، خانه و امکاناتی مناسب و در خور برای زندگی، شغلی که انسان و خانواده‌اش را تامین می‌کند و بسیاری داشته‌های دیگر که هر یک از آنها برای دیگری آرزویی دست نایافتنی است؛ اما ما این نکته را در نمی‌یابیم.

و همواره چشم ما به دست و دهان دیگران است که چه دارند و چه می‌کنند و آنها را آروز می‌کنیم و از داشته‌های بی‌شمار خود بی‌خبریم.

ای کاش چشم‌مان باز شود و ببینیم که وضعیت ما از بسیاری از مردم اطراف‌مان بهتر است و بکوشیم تا بهترش کنیم.

تلاش و کوشش برای بهبود وضعیت زندگی ستوده است، اما حسرت داشته‌های دیگران را خوردن و حسادت نسبت به آنان، نکوهیده است و نادلپذیر!
      
385

33

(0/1000)

نظرات

به قولی چمن همسایه سبزتره! 
آفرین آفرین ✌️👏👏👏👍💚📗🍏🌿

1

درود و خداقوت
خواهش می‌کنم، سپاس از لطفتون. 💐🌸🌺💐🙏

0