یادداشت
1403/5/22
3.9
126
"چشمان آنها که تا چند دقیقۀ پیش مهربانی در آن موج میزد، حالا زهری در خود داشت که آدم از دیدنش به وحشت میافتاد" نام "آلن" که اشرافزادهای متحرم و محبوب است به تازگی برای جنگ با پادشاهی پروس (آلمان متحد) در قرعه کشی جنگ بیرون امده، برخلاف دیگر ثروتمندان که قرعه خود را به فقرا میفروشند آلن دوست داشتنی تصمیم میگیرد به جنگ برود و زندگی فقری را به خاطر اندکی پول از او نگیرد. آلن فکرهای بسیاری برای آبادانی روستاهای منطقه در سر میپروراند و در میان اهالی هم کسی نیست که الن را دوست نداشته باشد (حداقل در ظاهر)، اما دخترکی هست که در قهوهخانه کار میکند و آلن را جور دیگری دوست دارد، شاید اگر این دوست داشتن نبود داستان طور دیگری رغم میخورد، به هر طریق ورق ناگهان برمیگردد و سرنوشت آلن تغییر میکند. روایت ساده و دلنشین پیش میرود، هیچ چیزی خارج از انتظار نیست و شخصیتها همگی معصوم جلوه میکنند تا وقتی که آلن اولین مشت را میخورد، فریادهایی بلند میشود و دروغهایی پخش میشوند، مردم کم کم رنگ عوض میکنند تا وقتی که دیگر هیچکس خود را نمیشناسد اما همچنان ما خوانندگان مبهوت را به حال خود رها نمیکند، پیش میرود و بخشهای تاریک وجود انسان را نمایش میدهد، داستانی رئال با وجودی سراسر سیاه و نفسگیر. نقش کشیش در این داستان سخت غریب است، مردی که نیت و سعی بر عمل نیک دارد در دفاع از حق اسلحه میکشد، اما واقعا چه میکند؟ مردمان عصبانی را مست و لایعقل میکند تا نسبت به اعمال خود ناآگاهتر باشند درحالی که آغازی شور انگیز و امید بخش داشت پایانی غریب خلق میکند. در پایان داستان شاید بتوان گفت تنها کسی که خونسردتر از همه جلوه میکند و شاید حقیقتا بیحس است کشیش منطقۀ آلن دوست داشتنی است. پیش از آغاز کتاب گمان میکردم عنوان آدمخواران عنوانی کنایه آمیز و یا فسلفی است که نویسنده با زیرکی برای روایتش گزیده اما با مطالعه هرچه بیشتر کتاب ترس حقیقی بودن عنوان در دلم افتاد، ترسی که با پیش رفتن هر بخش داستان بیشتر و بیشتر میشد؛ اخر چطور ممکن است مردمانی معمولی و ساده دست به انجام چنین کارهایی بزنند. نثر نویسنده که بسیار کوتاه و دقیق است، گاه چون خبرنگاری بیاحساس، شکنجه و وحشیگری را به تصویر میکشد و گاه با چون یک نویسنده با احساس لحظاتی تکان دهنده را تقدیمان میکند. هر بخش عنصر جدیدی را خلق میکند و در نهایت این پرسش را در ذهن مخاطب خود ایجاد میکند: اگر کسی جلویمان را نگیرد قادر به انجام چه کارهایی هستیم؟ از ترجمۀ احسان کرم ویسی تقریبا بینقص است و ایرادی نمیتوان به آن وارد کرد مگر در چند جمله که به خوبی پرداخت نشدهاند و خواننده را گیج میکنند که جای بحث مفصلتر در این متن نیست، چراکه سخن این گفتار در باب کتاب و است و نه مو شکافی ترجمۀ اثر، با این وجود میتوان گفت که مترجم به خوبی از پس دشواریهای زبان فرانسه برآمده و نثری روان و شیوا، با گزینش صحیح و بهجای کلمات تقدیم خوانندگان خود کرده است. رمان آدم خواران یا عنوان اصلی کتاب "او را بخورید اگر میخواهید"، داستانی حقیقی دربارۀ روستایی دورافتادۀ در کشور فرانسه است، مردمانی که در عصر نوۀ ناپلئون بناپارت، ناپلئون سوم، زندگی میکنند، بسیاری سرباز و جان از دست دادهاند و در آستانۀ شکست در جنگی سهمگین هستند. این کتاب به وسیلۀ مستندات تاریخی به جا مانده از 150 سال پیش نگاشته شده، یعنی همزمان با عصر ناصری (ناصرالدین شاه قاجار)، زمانی که صنعت چاپ و عکاسی ظهور کرده بودند و مردمان جهان بسیار متمدنتر از گذشته زندگی میکردند. سپهر ناصری – میر 22 امرداد 1403
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.