یادداشت
19 ساعت پیش
4.2
58
قتل راجر آکروید رو برای باشگاه کتابخوانی خوندم. داستان حقیقتا مثل همه نوشته های کریستی کشش داره و غافلگیری آخرش هم مثل همه داستان های کریستیه. به نظرم حوادث اضافی و شخصیت الکی زیاد داره و می تونست سرراست تر و پیراسته تر باشه. این بازی کریستی رو اصلا دوست نداشتم. کلا به نظرم کریستی با خواننده هاش دوروئه و داده های کامل رو در اختیار خواننده قرار نمی ده. اون شوک آخرش که پوآرو میگه ببینید! این قاتل بود! من چقدر باهوشم! معمولا از داده هایی میاد که خواننده بهش دسترسی نداشته. توی این کتاب دیگه کریستی در اوج بی صداقتی و مسخره بازی بود. بعد اینا هیچی، آقااااااا جنایت انگیزه می خواد، انگیزه قاتل واقعا آبکی و غیرقابل قبوله. بعدشم آدمیزاد از اعمال و انگیزه هاش جدا نیست. این نوع زیست و رفتار قاتل تناسبی با عملش نداره و بازم اینجا کریستی دو رو بوده. تنها کتابی که از کریستی دوست دارم قتل در قطار سریع السیر شرقه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.