یادداشت فهیمه پورمحمدی
1400/10/23
همین اول باید بنویسم که من دوست دارم راجع به افغانستان بخوانم. علاوه بر این، محمد حسین جعفریان را هم دوست دارم. پس سفرنامه ی جعفریان در مورد افغانستان باید چیز محشری باشد، نه؟ وقتی جانستان کابلستان امیرخانی (که خیلی هم دوستش ندارم) انقدر خوب است، در پایتخت فراموشی جعفریان باید عالی باشد. اما نبود. علت خوب نبودنش، دقیقا خود خود جعفریان است. از بس فقط از خودش تعریف کرده: وقتی در هواپیما می تواند تشخیص بدهد از روی کدام مناطق افغانستان عبور می کنند، کاری که هیچ کدام از افغانی ها نمی توانند... وقتی کلی دوست و رفیق افغانی دارد که همه، ایرانی و افغانی، از آن تعجب می کنند... از مستندی که راجع به احمدشاه مسعود ساخته و چقدر خوب بوده و چقدر همه دوستش دارند... از اینکه احمدشاه مسعود از هیچ جورنالیستی خوشش نمی آمده اما ساعت ها با جعفریان خلوت و صحبت می کرده... از ذکر مداوم این نکته که پایش را در همین افغانستان از دست داده... از چکر در ولایت جنرال ها که چقدر خوب بوده... از شعری که در سالگرد احمدشاه مسعود می خواند و اینکه چقدر خوب بوده و اشک همه را در آورده... از قضاوت مدام همه چیز و همه کس از جمله مجری مراسم و فلان شاعر که یک شعر خوب ندارد و فلان معاند که منطق سرش نمی شود... و از ذکر مداوم این نکته که افخمی نماینده ی مجلس است و چه و چه! جعفریان صاحب که صفحه ی 155 نوشتی " در این خصوص هر چه از خودم تعریف کنم، کم است"، کم نیست آقا، زیاد هم هست. هر چیزی اندازه ای دارد.
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.