یادداشت hatsumi

hatsumi

1403/6/13

مغز اندرو
داستان در
        داستان در مورد دانشمند علوم شناختی اندرو هست، کتاب حول محور گفتگوهای اندرو و روانشناسش میگذره، همون اول کتاب متوجه میشیم که اندرو دچار اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی هست ، همین هم باعث میشه اندرو یه راوی غیرقابل اطمینان باشه ، از طرفی سیر روایت کتاب خطی نیست  و بخش هایی از کتاب فقط مونولوگ های راوی هست و به همین خاطر کتاب جذاب تر شده، داستان حول روایت های اندرو از زندگی شخصی و عاشقانه اش و همچنین ایده های علمی اش میگذره ، چندتااز ایده ها واقعا جالب بودن مثل داشتن یک مغز اشتراکی بین زنبورها و مورچه ها ، ویه چرخش داستانی فوق العاده آخر کتاب وقتی اندرو از نقاشی کشیدن یه دختر بچه از سیرک توی کودکیش صحبت میکنه که در مواجه با اندرو نقاشیش رو خط خطی کرده، سیرک توی کل داستان معنی استعاری و جالبی داشت و یکی از قسمت های خیلی جالب برای من وقتی بود که اندرو به سر بریانی ، دانشجو و معشوقش، الکترودهایی وصل کرد و از دیدن تصویر سیرک توی ذهنش دچار انزجار شد، چون دوست نداشت معشوقش مثل سایر آدم ها دل مشغولی های ساده و احمقانه داشته باشه و این ایده برای من مطرح شد که اگر واقعا بتونیم افکار کسی رو که دوست داریم ببینیم آیا هنوز هم میتونیم دوستش داشته باشیم، پایان کتاب رو خیلی دوست داشتم وقتی اندرو از روانشناسش پرسید آیا من یک کامپیوترم و احساساتی که توی خط های پایانی کتاب داشت، من خیلی از کتاب خوشم اومد و شاید بشه گفت بیشترش رو هایلایت کردم :) درگیری اندرو با مارک تواین هم برام خیلی جالب بود ، نقشی که کتاب ها و فیلم ها توی کتاب داشتند و قسمت مواجه اندرو با پدر و مادر بریانی ، آدمهای مینیاتوری ...کتاب رو خیلی دوست داشتم ʕ •ᴥ•ʔゝ☆
      
850

27

(0/1000)

نظرات

پریا

1403/6/13

آخ آخ این کتاب ♡
1

1

hatsumi

1403/6/13

آره❤ 

0