یادداشت Haniyeh

Haniyeh

1402/10/08

                "- چرا دستمو انقدر محکم گرفتی بابابزرگ؟ 
+ چون همه چی داره ناپدید میشه نوا نوا
و من میخوام تو رو طولانی تر از چیزای دیگه برای خودم نگه دارم."

داستان در مورد پیرمردی هست که دچار آلزایمر شده و دنیای درون مغزش هر روز کوچکتر از روزهای قبل میشه. نوه اون "نوا" بسیار شبیه به خودشه؛ ریاضی رو خیلی دوست داره و انشای خوب نوشتن براش سخت و غیرممکنه. اونا چیزهای زیادی برای صحبت با هم دارن و البته یکی از اونها مادربزرگ هست. 

این کتاب هم غم داره و هم لبخندهای کوچک روی لب میکاره.  یه داستان کوتاه که از تفاوتها و پذیرش اونا میگه، از ترس از فراموشی چیزهای مهم و آدمهای عزیز زندگیمون، از کنار هم بودن در زمانهای سخت و تنهایی.
قشنگ بود و ترجمه هم خوب بود. من صوتیشو گوش دادم و گویندگی خوب بود.

لینک کتاب صوتی در طاقچه؛ 
https://taaghche.com/audiobook/43197
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.