یادداشت محمدقائم خانی
1402/3/2
. وقتی در جزئیات این کتاب دقیق می شوید، نمی دانید چرا این قدر مهم است. نمی توانید تحلیل کنید که این همه محبوبیت و از آن فراتر، ضرورت رجوع به آن از کجا امده است. چون از نظر ادبی کتابی حداکثر متوسط است. بخش مهمی از آرائی که به شعرا نسبت می دهد، به هیچ وجه دقیق نیست. خود مقالات راجع به شعرا هم در یک سطح نیستند. برخی به گزارش نزدیکترند و بعضی بسیار منظم و برآمده از وجود نویسنده نگاشته شده اند. از نظر فلسفی هم شایگان کتاب ویيه ای ننوشته و حتی در سطحی متوسط ظاهر نشده است. کتاب های دیگرش نشان می دهد که او در چه سطحی از بینش فلسفی هست، ولی این کتاب کاملا رها و بدون قید نظری نوشته شده. از نظر ایران شناسی هم مبهم است. حداقل بحث معلوم نیست و استناداتی ندارد. با این همه، این کتاب یکی از مهمترین کتبی است که برای شناخت ایران لازم است. این اثر پرده از واقعیتی برداشته که بیش از یک قرن در مطالعات متجددانه ایران انکار و یا بهتر است بگوییم سرکوب می شده است. اساسا نگاشتن چنین کتابی در دوره مدرن نقض غرض محسوب می شده. چون جامعه ای که بستر انتشار کتاب داشته، طبق تعریف غربی ها، باید رو به صنعتی شدن داشته باشد وگرنه امکان بحث نظری را نخواهد داشت. اما این کتاب با شجاعت از ایرانی سخن می گوید که مستقل است، که بزک دوزک نشده، که شبیه جایی دیگر نیست و از این که این طوری باشد خجالت نمی کشد. از این نظر کتاب بسیار مهم است. اما فراتر از آن، کتاب خواندنی هم هست. دلیل اصلی آن شخصی بودن مسأله برای نویسنده و پیوند آن با عمیق ترین لایه های درونی روح اوست. چنین کتبی بسیار اندک در ایران منتشر می شود. همین شخصی بودن صمیمیتی به کتاب بخشیده که اقشار گوناگون مطالعه اش می کنند. و البته چون روح خود شایگان عمیقا با مسائل بنیادین ایران پیوند خورده، این کتابِ به غایت شخصی، عمومی هم هست و ایرانیان آن را چونان اینه ای در برابر خود می بینند. ایرانیان مقهور و مسحور نبوغ گرانمایه شاعرانشان، دمی از حضور فعال آنان غافل نمیمانند، حضوری که نشانههایش را در گوشهگوشه زندگی هر ایرانی و در زوایای مختلف روحی او میتوان یافت. سوال مهمی که باید به آن فکر کرد این است که در شکلگیری ارتباط فکری ما و اروپا، «چرا پاریس (به گفته ما ایرانیها، عروس شهرهای جهان ) و تجدد فرانسوی به تجدد ایدهآل ذهن ایرانی بدل شده است؟» امرسون میگوید: «ایرانیان را فرانسویهای آسیا نامیدهاند. هوش برتر آنان، احترامشان نسبت به اهالی فضل و دانش و کمال، مهماننوازیشان در قبال مسافران غربی، مسامحهشان نسبت به مسیحیانی که در سرزمینشان زندگی میکنند، مسامحهای که با رفتار تعصبآلود ترکان عثمانی در تضاد آشکار است، گویا از فرهنگ غنی آنان نشأت میگیرد. فرهنگی که برساخته شاعران بزرگ آنان است، و طی پنج قرن مدام تقویت شده و ایرانیان را قادر ساخته است تا خوی فاتحان سرزمینشان را تلطیف کنند و متمدنشان سازند، مادام که هویت ملی خود را حفظ می کنند.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.