یادداشت عین جوادزاده
1404/7/14 - 11:59
اگر بخواهیم از باب نماد شناسی و فلسفه به کتاب نگاه کنیم 🕯 مرگ آلن فقط مرگ یک انسان بیدفاع نیست؛ مرگِ بیگناهی، عقلانیت و انسانیت در دل جمعی از انسانهاست. وقتی مردم به جونش میافتن، آلن در واقع نماد «دیگری»ه — کسی که با بقیه فرق داره، باهوشه، آرامه، نجیب و کمی مرموز. و تاریخ همیشه نشون داده که جماعت از «کسی که متفاوت فکر میکنه» میترسه. پس بهجای فهمیدن، نابودش میکنن. --- 💔 نماد اول: انسان علیه انسان مرگ آلن نشون میده وقتی ترس، فقر، و خشمِ جمعی به اوج میرسه، «انسانِ متمدن» خیلی راحت تبدیل میشه به «آدمخوار». نه از گرسنگیِ بدن، بلکه از گرسنگیِ روح. اونها جسم آلن رو میدَرن، ولی در واقع دارن از خودِ انسانیت تغذیه میکنن. --- 🌫 نماد دوم: سقوط عقل و اخلاق آلن در طول داستان نماد منطق، وقار و احترامه. اما وقتی مردم او رو میکُشن، یعنی عقل و اخلاق از جامعه رخت بسته. نویسنده میگه تمدن فقط یه پوسته نازکه؛ کافیه کمی ترس و خشم زیرش بجوشه، تا ببینی چقدر سریع میشکنه. --- 🔥 نماد سوم: آتش و تطهیر دروغین آتش زدن آلن رو میتونی مثل یه مراسم مذهبی وارونه ببینی. مردم فکر میکنن دارن شرّ رو میسوزونن، ولی در حقیقت خودشون رو آلودهتر میکنن. آتش در اینجا نماد «پالایشِ دروغین»ه — کاری که بشر بارها در تاریخ کرده، از تفتیش عقاید تا نسلکشی. --- 🕯 و در پایان... وقتی آلن میمیره، سکوت میاد. اون سکوت در واقع صدای وجدان جمعیه. همون لحظهای که جامعه میفهمه برای دفاع از خودش، خودش رو از درون کُشته. --- 🌹 پس مرگ آلن یعنی: > نابودی انسان در دل انسان. مرگ عقل در برابر خشم. و سقوط تمدن پشت نقاب عدالت. نظر من 👇🏻 وقتی «آدمخواران» ژان تولی رو میخونی، انگار وسط یک کابوس واقعی سقوط میکنی. نویسنده طوری وارد داستان میشه که میفهمی همین چند ساعت قراره همه چیز بهم بریزه. اون لحظاتی که مردم روستا دست به ظلم میزنن، نه به خاطر شرارت از ابتدا، بلکه به خاطر فشارها و ناامیدیها ست که خیلی ترسناک میشن. ولی باید بگم کتاب یه جاهایی کم میاره. آدمها بعضی وقتا خیلی کلیاند، انگار نقشی دارن در پیشنمایش فاجعه، نه داستان کامل. ما زیاد به دل مردم نمیرسیم. وقتی میخوان محاکمهها رو بیارن، امکان داشت بیشتر تأمل کنن روی زخمها، روی اینکه عدالت چطور باید عمل کنه. اما ترکیب شوک و واقعیت، ترکیبی قدرتمنده. به نظرم ارزش خوندن داره — چون بعدش نمیتونی راحت باشی، مجبور میکشی فکر کنی «اگه من جای اونها بودم چی میکردم؟» نمره کلی من : ۴ از ۵ کتاب اثر تکاندهنده و مؤثری هست، روایت قوی داره و فشار روانی مخاطب رو بر می انگیزه. اما گاهی کمبود عمق تحلیل اجتماعی، روانشناختی یا اجتماعی حس میشوه؛ به نظر من میتوانست در بخش شخصیتپردازی بیشتر تلاش بشه تا خواننده با شخصیتها ارتباط بیشتری برقرار کنه. همچنین در بخش محاکمه و پیامدها امکان بازتر شدن فضا وجود داشت. نمرههای تکبعدی: داستان / تعلیق: ۴.۵ شخصیتپردازی: ۳.۵ پیام / مضمون: ۴.۰ سبک و زبان: ۴.۲ تأثیرگذاری عاطفی: ۴.۳
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.