یادداشت شهرزاد؛

        مسئله اصلیش نه روح بود،نه پرنده ی سرخ رنگ،نه مرگ مادرش
مسئله ی اصلی روابط لی توی زندگیش بود و به قدری قشنگ مشکلاتش به "تصویر" کشیده شده بود که عمیقا میتونم این کتابو یه ژانر مستقل و روانشناسی-داستانی تصور کنم

فرهنگ چین،زیبایی پدر بزرگ و مادربزرگش،افسردگی مادرش،مشکلاتش با پدرش که خیلی نزدیک به واقعیته!
و در اخر...فنگ عزیزم که غافلگیر کننده ترین قسمت داستان رو به نام خودش زد و شیرین ترین شخصیت داستان و داشت

و در انتها،یه ستاره کمتر،برای ترک های دنیا، ذوب شدن رنگ ها و خلا زمین، چون انقدر زیاد گفته شد که اواخر اصلا نمیخوندمشون
      
21

3

(0/1000)

نظرات

یه پی نوشت دیر هنگام که یهو خورد تو کلم: یه سری صحنه هارو انیمه ای تصور میکردم یه سری صحنه ها رو سینمایی اکشن امریکایی؛ دست خودم نبود جدی😂

1

Mika

Mika

1403/8/21

واقعا خاص بود دلم میخواست تمام صفحات رو با هایلایت بپوشانم. واقعا اخرش هم گریه میکردم و هم میخندیدم. درد رو به زیبایی به تصویر کشیده بود درد و رنج و دلتنگی و تأثیر کلمات ما روی انسان ها. کلمات از چاقو برنده ترن.  یه چیزایی هستن که ادم هیچوقت فراموش نمیکنه. در اخر نشان از درک و عشق و ارزش یک خانواده را دارد. واقعا زیبا بود دلم میخواد بارها و بارها دوباره از اول بخونمش. 

1