یادداشت محدثه حسنی

        سلام و نور 
یک داستان کوتاه ، فلسفی ،  با مزه و قابل تأمل در عالم خیال نویسنده که مجبور بود چند روزی توی  اتاقش حبس باشه.

خیلی جالب بود از اون لحاظ که تو تنهاییمون مجبور نیستیم حتما کاری انجام بدیم بلکه با دقت کردن رو اشیاء، رفتار آدمها و .. میتونیم کلی تخیل کنیم و اونها رو روی کاغذ بیاریم و کلی سرگرم باشیم و اصلا احساس تنهایی یا حبس بودن نکنیم.
البته که استعداد نویسندگی و تخیل هم لازمه این کاره🫠🤔

راستش کتاب من رو یاد کتاب خون دلی که لعل شد و روزهایی که آقای خامنه ای در سلولهای انفرادی بودند انداخت .ایشونم تو تنهایی و حبس تونستند تدبر در قرآن داشته باشن و کلی به آموزه هاشون اضافه بشه  و نتیجشم کتابهای تفسیرشونه .

و فقط آخر کتاب 🙃 که قراربود نویسنده رو آزاد کنن و اعتراف میکرد که خبر ندارن من تازه این چند روز که در اتاقم حبس بودم،  آزاد بودم . از اون لحاظ که مجبور نبود کاری غیر از لم دادن ، تخیل کردن، خوددن و خوابیدن و نظافت شخصیش رو   انجام بده .🫠🫠تازه برای یکسری از کاراشم خدمتکارش بود.🫠
      
122

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.