یادداشت دخترِماه
22 ساعت پیش

"طلوعی تازه، بیابانی تازه!" یه چیزی در مورد کتابهای فانتزی-حماسی وجود داره که باعث می شه من بدجوری عاشقشون بشم. خوندن این مجموعه خیلی خیلی زیاد بهم چسبید و احتمالا برای یه مدت طولانی هرچند وقت یکبار برگردم و قسمتهای مورد علاقم رو دوباره بخونم. با غم شخصیت ها گریه کردم و با جوک ها و خنده هاشون خندیدم، با امانی تیراندازی یاد گرفتم و بعد به همراهش از داست واک فرار کردم، همراه با گروه انقلاب توی بیابون سفر کردم، با ژنرال شزاد نقشه کشیدم، پا به پای شاهزاده یاغی برای گرفتن تصمیم درست عذاب وجدان گرفتم و تک تک ماجراجویی هاشون رو با تمام وجود حس کردم. این پایان، این داستان، این شخصیت ها و همه این احساسات، بخاطر تک تک شون از آلوین همیلتون عزیز تشکر می کنم. خیلی خوشحالم که این مجموعه رو خوندم تا ابد یه جایگاه ویژه توی قلبم داره😭💘. پ.ن: تشکر ویژه از هیلدا بخاطر اینکه دلیل شروع این مجموعه بود✨
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.