یادداشت احسان قائدی

برشکن
        دروغ چرا به شخصه کتاب را تا پنجاه صفحه تحمل می کنم به دلم چسبید ادامه می دهم نچسبید یواش تند تند برگش می زنم تا تمام شود. بعد می‌گذارم سرجایش و زیر لب لیچار نثار خودم می کنم.
سال گذشته تصمیم گرفتم فضای کتاب هایی که می خوانم را کمی عوض کنم و به سمت کتاب‌هایی با فضای مدرن تر بروم. باز هم دروغ چرا پشیمان شدم. بخش عمده ای از کتاب هایی که نویسندگان پر مدعا نوشته اند حرفی برای گفتن ندارند همه اش پز است و ادعا دریغ از یک ذره داستان و محتوا.
شاید این نسخه برای همه شفا بخش نباشد اما جایی که ما زندگی می کنیم پر از است از سوژه های ناب و دست اول که برآمده از زیست بوم و آداب و رسوم مردم است بنابراین به بسیاری از کسانی که گیج می‌خورند از نبود سوژه می گویم:
بفرمایید مادر بزرگتان را دریابید و بفرمایید بومی نویسی✌
برای همین برای کتاب هایی با سوژه های بومی محلی، سر و دست می شکنم. چون معتقدم نسخه شفا بخشی است برای بحران داستان امروز ما. برگشت به هویت اصیل.
بُر شکن روایت سختی مردمان زحمت کشی است در ایام اصلاحات ارضی که قربانی خان و خان بازی بوده اند . در برشکن کلی اسم جدید، عبارت جدید و البته آدمهای جدید خواهید دید. بماند که چون نویسنده را می شناسم می توانم عارض شوم که کمی فضای داستان با فضای فیلمنامه مخلوط شده و یک دستی داستان را جریحه دار کرده و البته کمی مکان و فضا کم دارد و البته مقدار زیادی تعلیق و کشمکش و البته لحن داستان که تا پایان تکلیف خودش را با خواننده مشخص نکرد که قرار است محلی باشد معیار باشد یا محاوره.
اما هم چنان برُشکن خواندنی است شیرین است و برای کسانی که روستا را تجربه نکرده اند  بدیع است و جذاب. برشکن از آن دسته رمان هایی است که باید مداد دستت بگیری و زیر کلمات خط بکشی تا بعدا معنایشان را بپرسی یا خودت حدس بزنی
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.