یادداشت روژان
1403/12/3

ساعت سه و بیست و چهار دقیقهی بعد از نیمه شبه و من تازه کتابِ مرگ به وقت بهار رو شروع کردم و الان به صفحه ۵۴ رسیدم . راستش فکر نمیکردم که از این کتاب خوشم بیاد... متن کتاب روان هست . به علاوه اینکه من آدمی نیستم که به راحتی هیجان زده بشم و غافلگیر ، اما این کتاب تا همینجا باعث شده که سر یک جاهاییش مو به تنم سیخ بشه :))))) در واقع اصلا میمونم که مگه میشه ؟؟ خلاصه که ذهنم درگیرش داره میشه ... در ضمن در کنار توصیفات دردناک کتاب که راجع به مرگ و سیاهی هستند ، توصیفات نرم و زیبایی هم آورده شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.