یادداشت
1402/6/23
چرتوپیا: تاریخ زوال یک اتوپیا 1) "چرتوپیا: تاریخ زوال یک اتوپیا" داستانی است نوشتهی "آیدین سیارسریع" که طی سیزده قسمت و در طول تعطیلات نوروز سال ۱۳۹۷ (هر روز یک قسمت) در نرمافزار کتابخوان "طاقچه" عرضه شد. این داستان رویکردی طنز دارد که با بهرهگیری از اتفاقات فضای معاصر بهنقد تفکر آرمانشهری و فلسفهی افلاطون پرداخته است. 2) اولین رویکرد مکتوب فلسفی به مقولهی آرمانشهر توسط فیلسوف یونانی؛ "افلاطون" (Plato)؛ صورت گرفت. او در مشهورترین اثر خود یعنی "جمهور" (Republic) به شرح و تفصیل مدینهی فاضله و مشخصات آن پرداخته است و راه سعادت بشر را تشکیل آرمانشهری میداند که در آن شاهان فیلسوف باشند یا فلاسفه پادشاه. اگرچه نگاه آرمانشهری از دید نظری همواره برای بشر زیبا و فریبنده بوده است، اما تمام تلاشهای تاریخی انسانها که عمدتاً برخاسته از ایدئولوژیهای رنگارنگ بهمنظور ساخت آرمانشهر بوده است، به پادآرمانشهر منتهی شده. البته صحیحتر این است که بگوییم هر آرمانشهری برای بسیاری پادآرمانشهر است و برعکس. یکی از بزرگترین منتقدان فلسفهی افلاطونی، نامدارترین شاگرد خود "افلاطون" یعنی "ارسطو" (Aristotle) است. نقلقولی معروف از "ارسطو" مؤید این نقادی است: "افلاطون گرامی است، اما حقیقت گرامیتر است". دیدگاه "ارسطو" خردگرایی و جزءنگری را تبلیغ میکند برخلاف استادش؛ "افلاطون"؛ که کلنگری و آرمانگرایی را میستود. اگرچه در نگاه اول به نظر میرسد که تجربهی تاریخی آرمانگرایی افلاطونی که تا حدودی مصداق معاصر آن کشوری مانند اتحاد جماهیر شوروی است، به شکست انجامیده، اما بدون شک ارسطوگرایی محض که بهترین نمادش ایالاتمتحدهی آمریکا است هم در درازمدت حکایت قورباغه و دیگ آب جوش را تداعی میکند. گزینهی پیشنهادی فلاسفه، تعادل بین این دو تفکر است، چیزی شبیه به کشورهای حوزهی اسکاندیناوی. 3) "آیدین سیارسریع" در "چرتوپیا" با زبانی طنز عواقب ایدئالگرایی مدل افلاطونی را در قالب آرمانشهری فرضی که به دست تعدادی از فلاسفهی معاصر یونانی که پس از بحران اقتصادی از آن کشور گریختهاند، به تصویر میکشد. او در سیر داستان، ابتذال آرمانگرایی "چرتوپیا" را گامبهگام شرح میدهد و داستانش را با سقوط اتوپیا و جایگزینی نظامی مبتنی بر دموکراسی به پایان میبرد. از نشانههای طنز جالب اثر او، شوخی با تمثیل غار افلاطون و تشبیه آن به شکنجهگاهی برای مخالفان نظام اتوپیا است. "سیارسریع" از نمادهای امروزی بسیاری در اثرش بهره برده و البته همهی آنها را به فرمت فرضی چرتوپیا درآورده است. 4) قطعاً داستان "چرتوپیا" را نمیتوان اثری فلسفی دانست و یا حتی آن را نقدی جدی بر فلسفهی آرمانشهر تلقی کرد. اما بدون شک از دید زیرساخت طنز، این داستان را میتوان یک ناخنک اثرگذار بر چهرهی تفکر آرمانگرایانه انگاشت. گذشته از این، بسیاری از سطحینگریهای امروزی که برآمده از بیمحتوایی انسانها و جوامع انسانی است در داستان "چرتوپیا" به محک هجو گذاشتهشدهاند. شاید جالبترین مثال ازایندست، شخصیتی به نام "هلن جون" باشد که فلسفیترین فعالیتش قرار دادن عکسهایی از خودش در یک نرمافزار ویژهی فخرفروشی به نام "بوطیقاگرام" است. عکسهایی که به زینت آرایشهای غلیظ مفتخرند و با نگاه به آنها انگیزهی هرمنوتیک و تأویل متن در تمام مخاطبان بیدار میشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.