یادداشت مرضیه رضایی
1404/4/5
در این روزها برای تغییر حال و هوای ذهن دنبال داستان کوتاهی بودم که زود تمام شود. برداشتم و شروع به خواندن کردم. این چیزی نبود که میخواستم. چهل صفحه خواندم و دیگر نمیخواستم ادامه دهم، محیط تاریک و حال به هم زن اعصابم را خرد میکرد. آمدم بهخوان یادداشتهای مربوط به این کتاب را خواندم، یک مورد منفی هم ندیدم و کنجکاو شدم که ادامه بدهم. جلوتر که رفتم کمی ارتباط گرفتم. تا پایان خواندم. سبکش مورد علاقهی من نبود، اصلا هم مناسب این روزها نبود اما درکش کردم. به نظر میرسد همهی ما دورهای در زندگی شبیه به این شرایط را حس کردیم. مرا یاد روزهای اوج آلودگی هوای تهران انداخت روزهایی که به جای برج میلاد مه ناشی از آلایندهها به وضوح در هوا دیده میشد، ترافیکهای سنگین، بیآرتیهای شلوغ، تعاملات سطحی با آدمهای کسل کننده، شغل نامطلوبی که مدتی صرفاً به خاطر درآمد انجام میشود. آن لحظهای که از خود میپرسیم آیا ارزش دارد؟ میخواهیم تغییری ایجاد کنیم اما نمیشود. چیزی نامرئی ما را مجبور میکند به این شرایط ادامه دهیم. کتاب شرایط نامطلوب را به طور هنرمندانهای با بزرگنماییهای معنادار و اندکی طنز توصیف میکند تا خودت آن چیز نامرئی را پیدا کنی شاید هم نکنی!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.