یادداشت
1403/1/14
"سید آب دستته بذار زمین کتاب زندگی واسیلی رو بخون" شروع جالبی شد. داشتم با حمیدرضا آتش برآب چت میکردم که این پیشنهاد رو مطرح کرد. اون موقع تشنه بودم برای همین آب را زمین نگذاشتم ، به نوشیدن ادامه دادم تا در وقتی مناسب ، سر از زندگی واسیلی در بیارم. این بار دیگر آبی دستم نبود ، چون در ماه رمضان به سر می برم . زندگی واسیلی را به دست گرفتم ، شاید حمیدرضا دلیل خاصی در ذهنش داشت که گفت این را بخوانم، در هر صورت باید ازش تشکر کنم ، اول بابت پیشنهاد ، چرا که کتاب جزء یکی از متوسط های ادبیات روس بود دومین کتابی هست که از آندری یِف میخوانم، یادداشت های اینجانب اولی اش بود . و تشکر دوم هم به خاطر ترجمه خوب و روانش ، گرچه عدهای با مدل ترجمه معاصرانه اش مخالف هستند ولی من دوست داشتم. محتوای کتاب اما ، جوری هست که شاید روزی توانستمو مقاله تطبیقی در روش و سلوک کشیش مسیحی با روحانیت شیعه با تکیه بر ساختار اینکتاب بنویسم . محتوای کتاب را تا حدودی زیاد قبول دارم چرا که این توصیفات برای راس رجال دینی مسیحیت حقیقتی بود تلخ و اذیت کننده ، اما اگر فکر میکنید با خواندن این کتاب و تطبیق ساختار محتوایی آن بر روحانیت شیعه به نتیجه میرسید باید بنویسم که اشتباه خواهید کرد. پیشنهادم این است برای درکی از فضای روحانیت اصیل شیعه کتاب #نخل_و_نارنج یامین پور را بخوانید. در آخر مجددا از دوست خوبم حمیدرضا آتش برآب تشکر ویژه دارم و همچنین از مجموعه نشر پارسه که کتابها را با کیفیت قابل توجه و قبولی چاپ و منتشر میکنند. ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ پنجمین کتاب سال ۰۳
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.