یادداشت پيچك
9 ساعت پیش
بوف کور؛ زمزمهای از اعماقِ تاریکِ روح، دیدارِ تاریکیهایِ وجود در نگاهی روشن. بوف کور زمزمهایست از اعماقِ روحی که دیگر امیدی به رهایی ندارد. صدایِ راوی، صدایِ انسانیست خسته که در خلأ زمان و مکان گم شده؛ میان کابوس و بیداری در دل تاریکی، دنبال روزنهای از معنا میگردد. با خواندن بوف کور در مسیرِ ذهنیِ آشفته، جایی که مرز خواب و بیداری گم شده، هیچ چیز جز تاریکی نیست و همین تاریکی چهرهی راستین ماست. عشق در اینجا زخمیست که هرگز التیام پیدا نمیکند. در این مسیر مرگ از زندگی زندهتر است و سکوت از فریاد قویتر و رساتر. بوف کور کتابیست که با هر واژهاش زخم میزند و با هر سکوتش، ما را در داستان میبرد. چون خوابی شیرین؛ زیبا و مرگبار در چنگال خاطرهای که هرگز واقعی نبوده... .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.