یادداشت مسیح ریحانی

        من نسخه‌ای از کتاب را خواندم که «نشر چشمه» در قالب مجموعه‌ی «برج بابل» و با ترجمه‌ی «مارال دیداری» منتشر کرده است.

در یک کلمه، کتاب بی‌نظیر بود. قصه‌ای پرکشش، جذاب و نفس‌گیر که در سالن انتظار فرودگاهی در پاریس رخ می‌دهد. قصه هیچ لوکیشین دیگری جز فرودگاه ندارد؛ اما نویسنده در قالب مکالمه‌ای میان دو نفر، روان خواننده را به چالش می‌کشد.
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.