یادداشت پرتقال
1404/6/4
کتاب جالبی بود. بیشتر داستان مکالمه بین افراد بود، نویسنده بیشتر داشت شخصیت آدم ها رو نشون میداد. از نظر من لائفسکی نماد آدم های خود تحقیریه که همه چیز رو از زاویه بد نگاه می کنن. همون طور که فون کارن به لائفسکی گفت:« برای مثال اگر کسی به تو بگوید، بهبه چه خوشه انگور زیبایی! تو میگی بله زیباست اما وقتی توسط انسان خورده و هضم میشه، واقعا زشت میشه...» لائفسکی فکر می کرد نمی تونه توی قفقاز موفق بشه(مثل کسایی که فکر می کنن نمی تونن توی ایران به هیچ جایی برسن🙄) و برای همین می خواست از اونجا فرار کنه(بدون همسرش که اونو با آوردن به قفقاز و درست حسابی کار نکردن بدبختش کرده بود!) و به روسیه برگرده. ولی دیدگاه فون کارن هم زیاده روی بود، این که انسان هایی مثل لائفسکی باید کشته بشن و محو بشن، در واقع فقط باید دیدگاهشون تغییر کنه. و اون دوئل آخر به این موضوع اشاره می کرد که آدما تا خطر مرگ رو حس نکنن به اشتباه های گذشتشون پی نمی برن و سعی نمی کنن خودشون رو درست کنن(برای همینه که توی اسلام میگن به مرگ زیاد فکر کنید). اخلاق کشیش هم خیلی بامزه بود، که هر اتفاقی می افتاد سریع می زد زیر خنده، این یکی نماد زیادی سر خوش بودن بود. نادژدا هم نماد آدمای زیادی خوش گذرون و یه جورایی بی بند و بار. حیف آدم فلسفی ای نیستم و خیلی بلد نیستم اون مدلی حرف بزنم وگرنه میشد کلی نکته از کتاب در اورد، اینم خیلی جالب بود که نویسنده بعد شکسپیر بزرگ ترین نمایش نامه نویسه. و اینکه ترجمه و نشرش اصلا خوب نبود، از یه نشر خوب بخریدش شما. اگه آدم فلسفی ای هستید که توی شخصیت افراد مختلف زیادی تفکر می کنه کتابو بهتون پیشنهاد میدم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.