یادداشت امیرحسین ملکی
1401/7/15
از آن کتابهایی که با خیال راحت میتوانید به نوجوانها هدیه بدهید و مطمئن باشید که از خواندنش لذت خواهند برد. قبلاً گفته بودم که یکی از ویژگیهای آقای شاهآبادی اشاره به قسمتهای کمتر شنیدهشدهی تاریخ است؛ این کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست. کابوسهای خندهدار روایت اتفاقات رازآلودی است که برای گروه حبیبسلمونی در دوران قحطیِ زمان قاجار میافتد. «یک نفر داشت نگاهمان میکرد..» این اولین جملۀ کتاب است که چنان یقۀ مخاطب را میچسبد که نگو و نپرس! تازه در هر فصل یک غافلگیری دارد که باعث میشود کتاب را زمین نگذارید و لحظهبهلحظه عطشتان برای خواندن داستان بیشتر شود. به این تعلیقها، اضافه کنید ضربآهنگ تندی که هیجان را دوچندان میکند. نکتۀ فنی دیگر این کتاب، فضاسازی خوبش است؛ عمارت طوری ترسیم شده که میتوان تمام زیر و بمش را بهراحتی تصور کرد. در کنار این نکات فنی، محتوای خاص و قابل توجهی هم دارد. نشان دادن هنر قدیمی سیاهبازی، تقلید و بقالبازی و تاثیری که هنر در نقد اجتماعی و سیاسی دارد. نقشی که میتواند و باید در هر دورهای آن را ادا کند. فروردین 1404 دوباره این کتاب را با یک جمع نوجوان خواندیم و به همین بهانه یادداشت قبلی را کمی ویرایش کردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.