یادداشت MDHtv
1403/10/22
پیرمردی علاقه مند به ادبیات، سینما و هنر در عصری مدرن که کتاب کاغذی، سینما و تاتر وجود ندارد. عصری که هنر ساخت دست هنرمندان نیست و فقط چیزی مکانیکی است. پیرمرد در حالی که آدرس خانهی خود را فراموش کرده است و سرگردان به دنبال خانهاش میگردد، از دنیایی که در آن زندگی میکند سخن میگوید. به ابتذال کشیده شدن هنر، جنگهای اتمی، از بین رفتن بیماریهایی مثل سرطان و ایدز، ممنوعیت گوشت و کاغذ و تغییر کلیساها ... خواندن این کتاب شما را با پیرمرد و ترسش از مرگ و فراموشی، علایق او به موسیقی فاخر و ادبیات و انتقادهایش به عصری مدرن همراه میکند. یک داستان کوتاه، جذاب و کمی طنز که ارزش خواندن دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.