یادداشت مرضیهبانو
1403/7/2
این نمایشنامه، نکات تامل برانگیزی داشت. شاید مفهوم مرکزی آن را بتوان "بیعدالتی" دانست؛ در عین حال درباره انتقام، تضاد طبقاتی، منفعت طلبی، طمع، توجیه و ...هم است. در واقع طیف مفاهیم به هم مرتبط اما متنوعی دارد و هر کس از منظر خود میتواند یکی از آنها را برجستهتر بداند. هنگام خواندن کتاب و در پایان پرسشهایی در ذهنم شکل گرفت: چگونه جامعهای که خود گرفتار بی عدالتی اقتصادی است خودش را توجیه میکند که عدالت قضایی را به نفع ثروتمندان و به امید اندکی بهبود مالی محقق کند؟ چرا انسان در جمع بهتر میتواند خودش را فریب دهد و توجیه کند تا دست به عملی بزند که ممکن است در تنهاییش حاضر به انجام آن نباشد؟ آیا اصلا مجازات بدون آیین دادرسی درست است حتی اگر جرم محرز باشه؟ و فرق این نوع اجرای عدالت با انتقام چیست؟ تناسب جرم و مجازات در اعمال مجازات خارج از روال قانونی را چگونه میتوان تعیین کرد؟ چگونه داغ خیانت عاطفی فراموش نمیشود حتی با به دست آوردن پول زیاد و روابط بعدی گسترده و دسترسی بی قید و شرط به همه آرزوها؟ اینکه کتابی تا این حد سوال برایم ایجاد کند ، به تنهایی کافیست تا دوستش بدارم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.