یادداشت
1403/3/24
3.8
37
• بعضی از درها به دلایلی قفلند. اگر طرفدار ژانر جنایی و معمایی هستید این کتاب برای شماست. پدر نورا یک قاتل بود؛ قاتل دختران مو مشکی با چشمان آبی. حالا چندین سال گذشته؛ پدر نورا در زندان و او یک جراح موفق شده است. تااینکه یکروز یکی از بیماران نورا به همان شیوهی پدرش به قتل میرسد... یعنی قاتل چه کسی است؟! ترس و استرسی که در زمان خواندن کتاب بر من تحمیل شد واقعا لذتبخش بود. بااینکه نویسنده درطول داستان سرنخهای بسیاری میدهد که هیجان داستان را زیاد و ذهن مخاطب را بین چند نفر پیچ و تاب میدهد ولی یکدفعه جینگ! پیدا کردن قاتل دشوارتر از چیزیست که بنظر میرسد. مایل بودم به برخی مسائل بیشتر پرداخته میشد اما با اینحال کتابی بود سرشار از غافلگیری با ترجمهای روان و تقریبا بدون سانسور. این چندمین کتابی بود که از این نویسنده خواندم و چقدر مشتاقم فصل دوم داشته باشد. تجربه ثابت کرده که هر کجا اسم فریدا مک فادن را دیدین برای خرید کتاب درنگ نکنید. اگر از خواندن این اثر لذت بردید، خواندن کتابهای "هیچوقت دروغ نگو" و "بخش دی" همین نویسنده نیز خالی از لطف نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.