یادداشت gharneshin

gharneshin

gharneshin

16 ساعت پیش

        (( با آن‌همه جنگی که در جهان وجود داشت، قرار بود چند انسان جانشان را از دست بدهند؟ و چند انسان دیگر لازم بود تا گودال‌هایی بکنند و دفنشان کنند؟ به نظرم آمد همان قبر واحدی که کنده بودیم تا ابد در سراسر جهان گسترش پیدا خواهد کرد. ))
استفاده از نوع مواجه شدن و دیدگاه کودکان، به زعم من یکی از بهترین روش‌های به تصویر کشیدن جامعه است. داستانی نمادین که انتقادی ساختارگرایانه به جامعه‌ی پس از جنگ ژاپن ارائه می‌دهد. در این داستان کودکان، نماد قشر فراموش شده و یا طرد شده هستند و روستا، نماد جامعه‌ای متعصب و محافظه‌کار در برابر این قشر. اوئه داستان را از دید شخصیت‌هایی می‌نویسد که برای بار اول با مرگ، تنهایی، بیماری و تلاش برای بقا مواجه می‌شوند، کودکانی که توسط قدرت سرکوب و زندانی شده و برای زنده ماندن مجبور به بستن چشم‌هایشان به روی حقیقت می‌شوند، و آن‌هایی که حاضر به جنگ، دروغ، و رفتن زیر بار زور نیستند، محکوم به تبعید، تنهایی، و مرگ خواهند شد.
این کتاب، نماد جامعه‌ای ظالم، در برابر قشر ضعیف، فراموش شده، و جوان است. جامعه‌ای که حقیقت را به نفع خود تحریف می‌کند، مخالفان را حذف می‌کند، و ضعیفان را با تهدید و زور محکوم به اطاعت می‌کند.
 شخصیت اصلی کتاب نماد کسی است که بخاطر ایستادن در برابر ظلم محکوم به فرار و تبعید می‌شود‌ و سرباز نماد فردی صلح‌طلب است که محکوم به مرگ به اتهام ترس و فرار می شود. 
(( این رو توی مغزت فرو کن، آدم‌هایی مثل تو رو باید توی بچگی خفه کرد. انگل‌ها رو قبل از اینکه بزرگ‌ بشن له می‌کنیم. ماها کشاورزیم و جوونه‌های معیوب رو همون‌ اول کار می‌چینیم. ))
      
11

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.