یادداشت zed_bml

zed_bml

zed_bml

1404/2/20

        هیچوقت از آن سوی خاکریز به جنگ تحمیلی نگاه نکرده بودم. هرچه خوانده بودم از پشت سنگر‌های خودمان بود. در هوایی که عطر اخلاص و رشادت و ایمان داشت. البته چند کتابی که فقط چهره‌ی کریه جنگ را نشان داده بودند و به نوعی زیر دسته ادبیات غیر متعهد بودند را هم خوانده بودم اما از زاویه سنگرهای دشمن نه. و شاید به همین دلیل کتاب را دوست داشتم. یعنی همین اولین مواجهه من با چنین زاویه‌ای، ضعف‌های کتاب را از نظرم پوشاند. کتاب خاطرات سرهنگ عراقی کامل جابر از آخرین شب محاصره خرمشهر است. خوشخوان و روان و البته پر از اسامی رده‌های نظامی که بهتر است قبل از شروع کتاب یکبار برای خود مرورشان کنید.
      
34

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.