یادداشت بهاره

بهاره

بهاره

5 روز پیش

        افلیا؛ یه کلاسیک لطیف با طعم اشک و عشق

کتاب افلیا نوشته‌ی لیزا کلاین، بازروایتی لطیف و در عین حال تلخ از دنیای هملت شکسپیر از دید افلیا است. 

از همون صفحات ابتدایی با ضربه‌ای احساسی مواجه می‌شویم که خواننده رو غافلگیر می‌کنه و بعد، به آرامی وارد دنیای پرماجرا و پرپیچ‌وخم داستان می‌شیم. شاید داستان با ریتمی هیجانی و تند پیش نرود، اما هرگز کسالت‌بار نیست؛ تعادلی دلنشین دارد که خواننده رو مشتاق به ادامه دادن می‌کند.

توصیفات کلاین واقعا زیبان؛ شیرینیِ داستان در جاهایی چنان لطیفه که دلت می‌خواد در همون جمله‌ها مکث کنی و چند بار اونا رو بخونی. با این حال، تلخی توی تار و پود داستان تنیده شده، حتی در دل عاشقانه‌ترین لحظات. فضای کلی حس دلهره‌ای ملایم داره؛ انگار حتی در آغوش گرمای عشق، سایه‌ی اتفاقات تلخ آینده رو حس می‌کنی.

افلیا داستان عشق است و دوستی، خیانت است و حسادت، و البته انتقام.
 و با وجود این همه تلخی و غم، پایان کتاب برام دوست‌داشتنی و آرامش‌بخش بود. یک نوع پذیرش، یک جور بلوغ احساسی در اون موج می‌زد.

به‌عنوان کسی که زیاد اهل کتاب کلاسیک نیست، باید بگم که این اثر برام حکم پلی را داشت به سمت دنیای کلاسیک‌ها. اون فضای شاعرانه و آرامشِ شیرینی که در میان طوفان‌ها حس می‌شد، مرا به این سبک علاقه‌مندتر کرد.
در کل، اگر دنبال داستانی زن‌محور، پر از احساس، با فضایی کلاسیک و روایتی متفاوت از یک اثر جاودانه هستید، افلیا می‌تواند انتخاب خوبی باشد.
      
10

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.