یادداشت کتاب‌فام

        ۸۱۸ صفحه در ۴۴ ساعت و ۳۰ دقیقه.
‌
می‌گویند «پیکار با سرنوشت» همان «جنگ و صلح» قرن بیستم است. من «جنگ و صلح» را خوانده‌ام و به شما می‌گویم که خواندن «پیکار با سرنوشت» به مراتب دشوارتر از «جنگ و صلح» بود. طول کشید تا بتوانم از چنگال این کتاب خلاصی پیدا کنم.
‌
در سراسر جبهه‌ی شرقی روسیه، از استالینگراد محاصره شده تا جنوبی‌ترین استپ‌ها، و از آن‌جا به اردوگاه‌های مرگ آلمان و گولاگ‌های روسی، «پیکار با سرنوشت»، یک شاه‌کار خیره‌کننده است. این داستان، زندگی خانواده‌ بزرگ «شاپوشنی‌کف» در سراسر روسیه را در طول سال‌های آخر جنگ جهانی دوم دنبال می‌کند که آن‌ها توسط دست قدّار و غیرقابل پیش‌بینی جنگ در یک دولت توتالیتر از هم جدا افتاده‌اند.
‌
«پیکار با سرنوشت» هم‌زمان الهام بخش، تکان دهنده و ویران‌گر است. «گروسمان» می‌پرسد: چگونه اوج مدرنیزاسیون می‌تواند به‌شکل حساب‌شده‌ای غیرانسانی باشد؟ چگونه قرن انشتین و پلانک می‌تواند قرن هیتلر نیز باشد؟ چگونه می‌توان با چنین رنج و مرگی وصف‌ناپذیر، پیشرفت‌های انقلابی در زمینه‌های علم، آموزش و فن‌آوری را با جنگ، و اردوگاه‌های مرگ هم‌زمان کرد؟ این رمان کاری باورنکردنی را در ترسیم احساس عدم اطمینان انجام می‌دهد. و نَفَس دادن به مبارزات یک کشور. اگر در مورد زندگی در روسیه در طول جنگ جهانی دوم کنجکاو باشید، این‌جا مکانی عالی برای شروع خواهد بود.
‌
رمان «گروسمان»، پیش از گولاگ «سولژنیتسین» سیستم زندان‌های شوروی را نشان می‌دهد؛ از ستاد پلیس مخفی «بی‌خواب» در مسکو تا اردوگاه‌های دورافتاده شوروی. و رسواتر از همه، گولاگ را با اردوگاه‌ها و اتاق‌های گاز نازی‌ها مقایسه می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که این دو دولت توتالیتر به‌جای دو متضاد، تصویر یکدیگر بودند. عمیق‌ترین تأمل‌های سیاسی و فلسفی رمان درباره آزادی و انسانیت از کجا می‌آید؟ «گروسمان» این سؤال را می‌پرسد که چگونه فرد و خود فردیت می‌توانند از تراژدی قرن بیستم جان سالم به در ببرند؟ پس جای تعجب نیست که هیچ‌یک از معاصران «گروسمان» باور نداشتند که این رمان می‌تواند در اتحاد جماهیر شوروی منتشر شود. زمانی‌که مجله ادبی شوروی Znamia در سال ۱۹۶۰ نسخه دست‌نویس را رد کرد و سپس سال بعد توسط KGB به‌قول خود «گروسمان» "دستگیر" شد، صحت ادعای آنها ثابت شد. معروف است که «میخائیل سوسلوف»، رئیس ایدئولوژیک وقت حزب پیش‌بینی کرده بود که این رمان برای بیش از دو قرن غیرقابل انتشار می‌ماند.

موضوع واقعی کتاب، استقامت روزانه‌ی روح انسان در میان فضاهای تاریخی جنگ مطلق و حکومت توتالیتر، کمونیستی و همچنین فاشیستی‌ست. صحنه‌های وحشتناکی وجود دارند که به‌طرز وحشتناکی توصیف شده‌اند؛ چرا؟ چون «گروسمان» خود در بطن این جنگ حضوری مستمر داشت، و با این حال، اگر بتوان موضوع را در یک کلمه تقطیر کرد، آن کلمه »آزادی»ست. این رمانی‌ست درباره‌ی این‌که انسان آزاد بودن چگونه است.

«پیکار با سرنوشت» رمان بزرگی‌ست، به‌این دلیل که «گروسمان» زمانی آن‌را "حقیقت بی‌رحمانه‌ی جنگ" نامید، و حتی پا را فراتر گذاشت و آن را "حقیقت بی‌رحمانه‌ی مطلق‌گرایی" نامید. و اما این‌که مشروعیت هنری در این فرآیند قربانی نمی‌شود بسیار شگفت‌انگیز است.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.