بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت zahra shams

zahra shams

1401/02/11

                در دنیا انسان های زیادی با تفاوت های بسیاری زندگی می کنند،برخی پولدار و برخی نیازمند،برخی زیبا و برخی زشت،برخی شاهزاده و برخی گدا.این اختلاف برای گدایان هیچوقت جذاب نخواهد بود و آنها همیشه آرزو دارند تا مانند افراد ثروتمند زندگی کنند و به زبان دیگری بر پشت دنیا سوار شوند و بتازند،اما آنها بر زمین و زیر دست و پای دنیا گیر کرده اند....

کتاب شاهزاده و گدا ، کتابی کلاسیک است که ماجرای پسری گدا به نام تام را بازگو می کند که به دست روزگار با شاهزاده ی آن زمان به طور اتفاقی برخورد می کند و این برخورد سرآغاز مشکلات و اتفاقات بزرگی خواهد بود،اگر علاقه دارید تا با پسرک گدای داستان شاهزاده و گدا همراه شوید این کتاب را بخوانید.

کتاب شاهزاده و گدا از نظر من کتاب خوب و زیبایی نبود و حوصله ام سر رفت و برای این نظریه دلایلی نیز دارم،البته که هر کتابی نکات مثبتی نیز دارد.
از نظر من متن این کتاب اصلا روان نبود و با خواندن برخی از جملات و قسمت ها بسیار گیج می شدی و باید مدتی را به جملات قبلی فکر می کردی تا متوجه قسمت جدید بشوی.(البته این موضوع به مترجم هم بستگی دارد)
یک نکته ی دیگر که از نظرم واضح بود این است که اسم تام در داستان بسیار زیاد تکرار شده،برخی مواقع ما برای تاکیید از تکرار اسم استفاده می کنیم اما آن هم حدی دارد که مشخص بود نویسنده برای تاکیید این کار را نکرده است و این موضوع کمی ازاردهنده بود.

روند داستان بسیار تند بود که این موضوع از نظرم سلیقه ای است زیرا که از نظر یک فرد اینکه داستان بسیار طولانی باشد و توصیفات زیادی داشته باشد بسیار جذاب است و از نظر فر دیگری اینکه داستان روند تندی داشته باشد و توضیحات زیادی نداشته باشد بهتر است که من هم نظر دسته ی اول هستم و روند ارام و توصیف بیشتر را دوست دارم مثالی که در رابطه با این موضوع به چشم می خورد قسمت ورود تام به قصر بود که اصلا من متوجه اش نشدم و با سرعت باد داستان در قصر پرید.

یک موضوع دیگر که واقعا عذابم می داد موضوع جا به جا شدن تام و شاهزاده بود زیرا نویسنده اصلا تاکیدی بر تشابه این دو نکرده بود اما هیچ کس متوجه جا به جایی آنها نشده بود و این واقعا بد بود.در قسمتی اط اصول دیالوگ نویسی این گفته شده بود که دیالوگ ها نباید بیش از حد ادبی باشند و این کتاب به علت زمان داستانش کاملا همینطور بود و واقعا هم خسته کننده بود(مثال:قربان شما مهر را در حضور ملازمان به دست والاحضرت دادید/بله درست است بروید و فوری آن را بیاورید.../ولیعهد یادشان نمی اید با مهر چه کردند و.....)

تیتر های این کتاب بسیار جذاب بودند و کلا از داستان هایی که تیتربندی شده اند از نظرم بسیار جذاب ترند برخی از تیتر ها:رانده شدن،ناپدید شدن شاهزاده،به طرف لندن و..)

در بخشی از قسمت های داستان که بسیار کم بودند اطلاعات به صورت پرتابی به خواننده منتقل می شد ولی در اکثر قسمت ها این اتفاق نیفتاده بود(در بخشی از کتاب که نویسنده قصد بازگو کردن مدل موی تام را داشت ننوشته بود که موهای تام فرفری است و این موضوع را با دست کشیدن مادر تام روی سرش به خواننده منتقل کرده بود.

و نکته ی نهایی اینکه کتبی که پاورقی بیش از حد ندارند را دوست دارم زیرا این نشان می دهد که داستان دارای کلمات نامفهوم نیست(اما ممکن است جملات نامفهوم داشته باشد:)

در آخر اگر بخواهم جمعبندی و نتیجه گیری بکنم،این کتاب داستان و محتوای جذابی داشت اما برخی از قسمت ها ضعیف بود و همین باعث پایین آمدن کتاب شده بود و موضوعی که بیشتر از همه در متن وضوح داشت روان نبودن متن بود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.