یادداشت بهارفلاح
1403/6/23
4.4
3
نمایشنامه ای ضدجنگ ومیهن پرستانه با مونولوگی(تک گویی) آغاز میشود که تقریبا تمام اتفاقات آتی را تاحدودی لو میدهدوشرایط ازدیدگاه یک شخصیت شرح داده میشود. برخلاف دیگر آثار اوریپید که همگی نام شخصیت اصلی (الکترا،مدآ،هلن....) را داشتند این نمایشنامه به نام گروه همسرایان نامیده شده است. 🔻اوریپید در این نمایشنامه به روایتِ تاریخِ نامتعارف و ناخجستۀ خاندان لائیوس بعد از سقوط اُدیپوس، پادشاه تبای، پرداخته است. همیشه هرقصه ای که واقعه برادرکشی را نقل کند ناخواسته قصه هابیل وقابیل را برایمان تداعی میکند حال نمیدانم آن زمان اوریپید ابن نمایشنامه را مهلم از این قصه نوشته است یا نه؟! 🔻در این نمایشنامهٔ پرشخصیت و هنجارشکن وبهشدت تراژیک، این ژانر را برایمان معنا میکند. ادیپوس(درزبان یونانی یعنی پسری باپاهای ورم کرده) که در کودکی بهقصد نابودی از قصر پدرش راندهشده، پس از سالها و بیخبر از همهجا، پدرش را به قتل میرساند. و مادرش یوکاسته را به همسری میگیرد(ناآگاهانه). اما بعد از باخبری، این بار گناهْ ادیپوسِ پادشاه را ویران میکند، ودوچشم خودرا از حدقه در می آورد،وی ضعیف و نابینا به دست پسرانش( اتئوکلس و پولونیکس) به زندان میافتد. تا شهر از نکبت او در امان باشد. تخت پادشاهی خالی است و ولیعهدهای جوان تصمیم میگیرند با تعویض مقام، هرکدام یک سال به تبای حکومت کنند. ابتدا نوبت اتئوکلس است و البته که لذت حکمرانی او را در خودش میبلعد و قدرتطلبی، دو برادر را برابر هم قرار میدهد. حالا پولونیکس داماد پادشاه آرگوس شده. و با حمایت او، برای بازپس گرفتن سهمش از پادشاهی، به تبای لشکرکشی میکند.درکتاب آیسخولوس که قبل مطالعه کردم( در نمایشنامه هفت دشمن تبس)هم ماجرای نبرد این دوبرادر ذکر شده بود. دوشخصیت اصلی زن یعنی آنتیگونه و یوکاسته درکنار گروه همسرایان(زنان فنیقی)به پیشروی قصه کمک می کنند.دراین کتاب همچون دیگر تراژدی های یونان وقایع دلخراش جنگها نمایش داده نمیشود وتوسط پیک یا قاصدی فقط بیان میشوند. 🔻برای خواندن کتاب بهتر است پیش زمینه ای از نام خدایان واساطیر یونان داشت.
(0/1000)
1403/6/23
3