یادداشت سیدمحمدصالح عامری

شهاب دین
        در طریق عشق‌بازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

هر وقت فکر کردیم خبری شده، در مسیر دین خدا حرکت کردیم، دیگه کلی کار برای انتشار نور الهی  کردیم و در یک کلام به مرحله‌ی من برای خودم کسی شدم رسیدیم،  لازم هست بفهمیم که هیچی نیستیم.
یعنی هیچ ابن هیچ!
یکی از راه های خالی کردن این هوا، دیدن و شنیدن و خواندن درباره زحمت کشان بی ادعا است.
 کسی که عمر خود، جوانی خود، سلامتی خود و همه زندگی خود را وقف انتشار حقایق دینی کرده در انتهای عمر خود وصیت می‌کنه که سر عمامه‌ام روبه مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها متصل کنید.
همه خواسته های دنیوی و اخروی خود را از این خانواده طلب می کند و به اطرافیان یاد می دهد که هیچ طریقی، جز از باب این خانواده باز نخواهد شد.
اگر از خواندن کهکشان نیستی لذت بردید، در اشلی کوچک‌تر می‌توانید ساعات خوبی رو با این کتاب سپری کنید.

البته واقعا در رعایت نخ تسبیح اتصال ارکان کتاب، جای کار بسیار داشت و در اوج آغاز شد، در میانه کتاب کمی دچار افول  شد اما در پایان گویی به زور بخواهند هواپیما را فرود بیاورند، اختلاف ارتفاع پرواز در کسری از ثانیه سپری شد. پایان بندی بسیار ضعیفی داشت.
      
11

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.