یادداشت عرفان ابوطالبی
دیروز
- نتونستم ارتباط بگیرم. خوندنش بهاندازهٔ دیدن یه فیلم ترسناک توی یه اتاق تاریک برام بیمعنی بود و هیچ احساس عمقی از کتاب نکردم. نقدش به سیستم و فرهنگ کلیسا هم برام گاهی شعاری میزد، طبع من ترجیح میده آرامتر و جابهجاتر ضرباتش رو بزنه نه تقریباً در هر بند. (اینکه بهطور کلی حداقل هنوز این حد از سیاهبینی رو درک نمیکنم هم توی قضاوتم بیتأثیر نیست. سلیقهست بخشیش پس.) ـ تصویرهای استعاری افراطی هم، بهخصوص وقتی پیرنگ و لحن سریعه، هرچقدر هم در توازیشون با داستان کمککننده باشن، از جایی به بعد خستهکننده میشن و نگاه آدم از روشون میلغزه. ــ [ با اینکه دوستش نداشتم لحن و داستان اونقدر قابل بخش شدن نیست و برای اینکه تأثیر ارگانیکی ازش بگیره کسی شاید مفید باشه که وقت یکجا خوندنشو داشته باشه. اگه ارزش خوندنو داشته باشه. ] ــ از خوندنش ناراحتم. اولین کتابی بود که ازش میخوندم. و کنجکاوم که بقیهٔ کتابهاش هم همینقدر نچسب خواهند بود به من یا نه؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.