یادداشت کتابفام
1404/7/10 - 20:57
۲۷۷ صفحه در ۱۰ ساعت و ۳۰ دقیقه. "اگر شنوندهی درستی پیدا کنی، هر داستانی میتواند خوب باشد" «خولیا آلوارز» در عرصهی ادبیات به شکلی گسترده بهعنوان یک نماد شناخته میشود و آنگاه که نوشتههایش را میخوانید، میفهمید که چرا. کلمات او روان و جاودانهاند و با گذر از سن ۷۴ سالگی، جای تعجب ندارد که او به فکر داستانهایی بیفتد که هرگز تعریف نکرده و دستنوشتههایی که هنوز در جعبهها و بستهها ماندهاند و تنها توسط همان دستی که آنها را نگاشته، درک شدهاند. این پرسشی زیبا و تأملبرانگیز است: سرنوشت این داستانها چه میشود؟ در کتاب «گورستان داستانهای ناگفته»، «آلوارز» ما را با «آلما»ی رماننویس آشنا میکند؛ کسی که پس از مرگ پدر به وطنش، جمهوری دومینیکن، بازمیگردد و زمینی را که به ارث برده در اختیار میگیرد و گورستانی برای آثار ناگفته و نیمهتمام خود بنا میکند. دستنوشتههایی که هنوز ذهنش را به خود مشغول میکنند، با کمک یک مجسمهساز محلی و دوستش دفن و یادبود میشوند. از اهالی محلی دعوت میشود که با آوردن داستانهای خود، به این داستانها ادای احترام کنند؛ این بهای ورود آنهاست به این گورستان. یکی از این بازدیدکنندگان «فیلمونا»ست، زنی محلی که «آلما» بهعنوان نگهبان گورستان استخدامش میکند که در بُعدی از رئالیسم جادویی، شخصیتهای داستانهای نیمهتمام «آلما» فراتر از گورهایشان با «فیلمونا» سخن میگویند و داستانهای واقعی و حقیقی خود را برای او بازگو میکنند. با باز شدن داستان آنها، داستان دلخراش و گاه تکاندهندهی «فیلمونا» و خانوادهاش نیز آشکار میشود. کتاب ممکن است کمی نامنسجم باشد و از صدایی به صدای دیگر و از زمانی به زمان دیگر بهطور گیجکنندهای بپرد که به نوعی انگار این اقدام از طرف «آلوارز» عمدی بوده است، مشابه با خاطرات قدیمی ما که با گذر زمان، مبهم و سیال میشوند؛ جرقههایی از خیال که بدون فکر دوباره میآیند و میروند. تصویرسازیهای جمهوری دومینیکن در این رمان خیرهکننده است و بسیاری از شخصیتهای زن «آلوارز» بهویژه قوی و تأثیرگذار هستند. کسانی که مشهورترین رمان او، «در زمانهی پروانهها» را خواندهاند، از همان تمرکز بر داستانها و قدرت زنان خشنود خواهند شد. چهار خواهر این رمان یادآور خواهران کتاب پروانهها هستند و تعاملات آنها اغلب بالاترین میزان طنز و سبکی را در کتاب ایجاد میکند.«آلوارز» نویسندهای ماهر است و در این کتاب نکات بسیاری را برای دوست داشتن گنجانده که میتوان به خطوط داستانی متعدد و پیشرفت سریع داستان اشاره کرد. بهترین داستانها مدتها پس از آخرین واژه در وجود ما به حیات خویش ادامه میدهند؛ شخصیتها و مکانها فراتر از خطوط روی صفحه ادامه مییابند. اما تصاویر همهی داستانهای ناتمام، ناخوشایند و غیرممکنی که پشت سر میگذاریم، هم نویسنده و هم خواننده را رها نمیکنند. و با بیش از بیست کتاب منتشر شده در طول سه دهه، شاید هیچکس بیش از «خولیا آلوارز» گرفتار این هراس نباشد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.